روزای گذشته روزای خیلی سخت و وحشناکی داشتم. تا این حد که فکر کنم تا یه مدت صبح ها باید با ترس از خواب پاشم.
در هر حال گذشت.
می نویسم که بعدها اگه آدم موفقی شدم، یادم نره چه روزهایی رو پشت سر گذاشتم.
خدایا همیشه پشت و پناهم باشو کمکم کن.
روزای گذشته روزای خیلی سخت و وحشناکی داشتم. تا این حد که فکر کنم تا یه مدت صبح ها باید با ترس از خواب پاشم.
در هر حال گذشت.
می نویسم که بعدها اگه آدم موفقی شدم، یادم نره چه روزهایی رو پشت سر گذاشتم.
خدایا همیشه پشت و پناهم باشو کمکم کن.
لعنت به زندگی لعنت به خودم لعنت به همه چیز لعنت لعنت لعنت
لعنت به امشب
لعنت به روزگار که مدام در حال صدمه زدن به منه
مقاله ای که آخرین بار گفتم دارم ادیت می کنم تا با استادم واسه یه ژورنال ISI دیگه بفرستیم، دیروز جواب داوریش اومد. الحمدالله فعلا مردود نشده، اما خییییییلی ازش ایراد گرفتن و باید ایرادتش برطرف بشه، تا چاپش کنن.
اگه این مقاله چاپ بشه، میشه اولین خوشحالی بزرگ من در سال 97.
من همیشه فکر می کردم مقاله آی اس آی دادن کار حضرت فیله و کلا دیگه ناامید شده بودم بتونم مقاله داشته باشم. اما الان که تا همین مرحله ش رو پیش رفتم، خیلی حس خوبی داره. امیدوارم بتونم تمرکز کنم و به خوبی ایراداتش رو برطرف کنم.
قبول دارین ایام عیدی خیلی سخته؟؟
اما امروز داشتم فکر می کردم حالا که یه زندگی علمی رو انتخاب کردم؛ دیگه عید و غیر عید و تعطیلی و غیر تعطیل نداره؛ باید بتونم تو همه ی شرایط کار کنم.
امیدوارم امسال از لحاظ علمی برام سال خیییییلی خوبی باشه و خب زبانمم یه تکون اساسی بخوره.
سال نو مبارک :)