مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

۱ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

سلام.

چند وقته ننوشتم؟ دقیق نمی دونم.

می خواستم دلم تنگ بشه بعد بیام.

 

فکر کنم بچه هایی که تو اینستا منو دنبال می کنند می دونند الان کجا هستم.

من الان بیشتر از 14 روزه که در پاکستان، شهر اسلام. آباد هستم.

 

روزای عجیب و غریبی رو گذروندیم. از لغو شدن ویزای توریستی دوبی، چونکه دولت امارات یهو صلاح ندید به دانشجوهای ایرانی ویزا بده؛ تا استرس رفتن به سفارت پاکستان در تهران؛ تا نوبت گرفتن در سفارت مقصد در پاکستان؛ تا گرفتن ویزای یک ماهه پاکستان، تا مسافرت بهش و ..... .

ما از 5 دسامبر / 15 آذر تو یه هتل آپارتمان در شهر اسلام آباد ساکن هستیم و منتظریم که به زودی بریم سفارت.

 

واضحهه که دلم آشوبه. 

رزومه م رو بالاپایین می کنم و خودمو برای سوالات احتمالی آماده می کنم.

از نگرانی تو خونه دور میزنم و از پژمان می پرسم اگه نشه چی؟

پژمان در ظاهر آروم تره اما جفتمون خوب می دونیم تا الان چه سختی هایی کشیدیم و چه روزهایی رو پشت سر گذاشتیم.

 

من شدیدا ایمان دارم که حتی یه سنگریزه بدون اراده و خواست خدا جابجا نمیشه. می دونم تهش باید دید خدا چی می خواد.

می دونم ما اگه رفتنی باشیم و خدا تو تقدیر ما این رو گذاشته باشه، نظر و دیدگاه ِ یه آفیسر عادی نمی تونه چیزی رو عوض کنه؛ با این حال همش از خدا می خوام اگه قراره غمی بهم بده، تحمل حملش رو هم بهم بده.

 

 

ببخشید که بعد از چندین روز باز اومدم و چندان شاد ننوشتم. امیدوارم که پست بعدی حاوی خبرهای خوب یا نسبتا خوب باشه.

می دونم که حتما و قطعا هم من و هم پژمانو دعا می کنین.

 

۴ نظر ۲۹ آذر ۹۹ ، ۲۱:۴۵
آی دا