سلام از اینجا
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه.
همونطور که میدونین من الان ترکیه هستم تا قانون 14 روز خارج از ایرانو پاس کنم.
احتمالا اگه خدا بخواد اخر هفته میرم پاکستان، تا پاسپورتمو بدم تا ویزا رو روش بچسبوننن یا به قولی ایشو کنن.
تا دیروز خواهرم پیشمون بود اما دیروز برگشت ایران و منم به محض برگشت به هتل یه دل سیر گریه کردم چون جای خالی اش حسابی حس می شد.
اینکه میگم گریه کردم از ناشکری نیست واقعا.
من بابت هرچی که هست خدا رو شکر می کنم. اما برخی اوقات دلتنگی بحثش ازین حرفا جداست.
دیشب که داشتم می خوابیدم، با خودم گفتم امروز یه دل سیر میخوابم. اما هنوز 9 صبح نشده بود که خود به خود بیدار شدم. فکر و ذکر جدیدم برنامه ریزی برای تنهایی رفتن به پاکستان هست(از دید سفارت پاکستان چون پژمان دلیل موجه نداره بیاد پاکستان، بهش ویزای توریستی پاکستان تعلق نمیگیره و باید تنها برم) که انشالله خدا کمک میکنه و پیش میرم، چون قبلا هم پاکستان بودم و آشنا هستم.
بهتون نگفته بودم اما وقتی رسیدم به مقصد اصلی، قراره چند روزی پیش نیکول بمونم.
نیکول کیه؟ دانشجوی دکترای استادمه و همین بهار فارغ التحصیل میشه و استادم پروفسور ب بهش سپرده که وقتی میرسم مراقبم باشه و در انجام کارام(مثل واکسن زدن و باز کردن حساب بانکی و کارای اداری دانشگاه و ...) بهم کمک کنه تا وقتی که خونه بگیرم.
واقعا امیدوارم خدا کمک کنه زود بتونم یه خونه با قیمت مناسب و شرایط خوب بگیرم.
این هفته رو باید یه مقدار بهتر درس بخونم چون دوباره از اخر هفته درگیر سفر و خستگی بعدش میشم و تو میتینگ ها نمی تونم شرکت کنم.
دیگه همین بچه ها.
میدونم که مثل همیشه برام انرژی مثبت میفرستین و بهم دلگرمی میدین.
بهترین ها برات باشه، ان شاءالله دختر پرتلاش