مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تموم میشه این روزا» ثبت شده است

زندگی کردن در خانه ی پدری بعد از ۲۵ سالگی یه اشتباه مهیبه.

دختر و پسرش هم فرق نمیکنه.

۵ نظر ۱۶ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۳۸
آی دا

ما ۱۰ اردیبهشت عقد کردیم و ۲۷ اردیبهشت برای وام ثبت نام کردیم.

شاید باورتون نشه اما تازه امروز (بعد از گذشت نزدیک به ۴ ماه) اس ام اس اومده که حضوری بیاین برای تشکیل پرونده.

با اینکه خیلی دیر شد؛ اما بابت همینم خوشحال شدیم.

چون گیریم سفارتا وا میشدن و نیاز بود ثبت نام کنیم؛ خیلی سختمون بود که از برادر من یا خانواده ی اقای محترم پول بگیریم هرچند با کمال میل قرض میدادن.

ما سه سال پیش وقتی تصمیم به رفتن و ازدواج گرفتیم، دلار ۸ هزار تومن بود. دقیقا با شروع تصمیم ما انواع اتفاقای عجیب غریب افتاد. از گرونی دلار و قطعی اینترنت و اشو.ب کشور و س.قوط هو.اپیما و الانم که ویروس کرونا‌.

با توجه به اینکه بیشتر ذخیره مون رو بابت هزینه های اپلای و ازمون زبان و بعدش مراسمای نامزدی و عقد خرج کردیم(اونم با دلار ۲۴ تومنی و طلای ۱ میلیونی)؛ حالا فقط چشم امیدمون به همینه وام هست که هزینه های دلاری باقیمونده رو باهاش انجام بدیم.

حالا شنبه بریم تشکیل پرونده بدیم انشالله تا مهر پولو واریز کنن.

 

خدایا یه هل دیگه بده سفارتا وا بشن‌.

 

 

+ وام از.دواج نفری ۵۰ تومن هست. که اونم با وضع دلار به هیچ جا نمیرسه اما از هیچی بهتره.

 

 

۳ نظر ۱۳ شهریور ۹۹ ، ۱۲:۲۰
آی دا

.

خدایا خودت فقط باید یه کاری بکنی.

۰ نظر ۰۹ شهریور ۹۹ ، ۰۲:۴۶
آی دا

قرص فیفول(قرص آهن خارجی، برگی ۱۰ هزار تومن) خریدم و شبی یه دونه میخورم.

میخوام مهر ماه برم یه چکاپ که میزان ویتامین و زینک و ... رو چک کنم. و صد البته وضعیت تیروییدم رو.

آلارم گذاشتم تو گوشی، که روزی سه وعده بدوام. با احتساب اینکه هر دفعه خدود ۱۰۰ کالری بسوزه؛ میشه ۳۰۰ کالری در روز، که من راضی ام. البته اگه دشمن عزیز برنگشته باشه.

همین پیش پاتون وقتی سرمو از دسکتاپ بلند کردم، سرم گیج رفت و گردنم گرفت و نفسم بند اومد. لنگان لنگان خودمو به اشپزخونه رسوندم یه قطره اب بخورم که خودمو زنده کنم. تا وقتی علنا زمین گیرم نکنه، من لو نمیدم که درد تحمل کردم. حالا الان دراز کشیدم تا ببینم موقتیه یا اومده تا چند وقتی بمونه.

دیگهههه....

خییییییلی ازین ناراحتم که زبان نمی خونم. خیلی. 

برخی روزا پادکست گوش میدم. اما اونطوری نیست که به خودم افتخار کنم.

برخی اوقات دیوونه میشم میگم بشینم برای کنکور دکترای همینجا بخونم. بعد فکرشم ازارم میده و بس می کنم این فکرو.

 

۰ نظر ۲۳ مرداد ۹۹ ، ۱۳:۴۲
آی دا

این روزها چیکار میکنم؟

برای یه سایت ورد پرسی مطلب میذارم. انگیزه م از شروعش چی بود؟ که بفهمم سئو یعنی چی.

مبلغش خیلی کمه. یعنی خیلی خیلی کم. اما بیشتر برای برطرف کردن کنجکاوی رفتم ببینم چجوریه، و خب؛ الان دیگه میدونم سئو یعنی چی و چجوری باید انجامش داد!

 

دیگه چیکار میکنم؟

برای پیج غذام محتوا درست می کنم! کاری که خیلی وقت بود دلم می خواست انجام بدم. فکر میکنم بعد از سال ها کار نکردن با فتوشاپ، چیزای بدی هم از آب درنیومده باشن..

 

دیگه؟

دارم فکر میکنم که یه پروژه ی ترجمه ی فارسی به انگلیسی رو بپذیرم یا نه.

 راستش چون نگرانم کیفیت کار خوب نشه، تا حالا برعکس قبول نکردم.

دیشب یه پاراگرافش رو انجام دادم و فکر میکنم بدک هم نشد.

 

دیگه همین. شما چه خبرا؟ با من حرف بزنین!

 

 

۳ نظر ۲۰ بهمن ۹۸ ، ۱۳:۴۲
آی دا
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۹ آذر ۹۸ ، ۱۴:۵۳
آی دا

خودم رو زدم به بی خیالی.

با این توجیه که 27 سال صبوری کردم، یک سال دیگه هم روش.

سال دیگه این موقع ها؟

"باید" حالم خوب باشه.



+یه کتاب تازه پیدا کردم، که خیلی دوسش دارم. البته نسخه ی پی دی اف ش هست. اسم کتاب اینه:

 1000English Collocations-in 10 minutes a day

 اگه نمی دونین، کالوکیشن ها ترکیباتی تو انگلیسی هستن که با هم میان. دو سه کلمه که باید با هم بیان. در غیر اینصورت یک انگلیسی زبان متوجه میشه شما فلوئنت نیستی. مثلا برای کلمه ی crime، یعنی جرم، نمی تونیم از کلمه ی do استفاده کنیم. باید بگیم commit a crime. یعنی مرتکب شدن یک جرم. 

بدون دونستن کالوکیشن ها، حرف زدن سخت میشه. نوشتن هم. خیلی اوقات کالوکیشن ها نجات دهنده هستند. به جای اینکه سه چهار خط توضیح بدی، راحت میدونی دو تا کلمه بگی و مفهوم رو برسونی. خوندن این کتاب هرچند جز منابع نیست. اما من بهش علاقه پیدا کردم و سعی میکنم روزانه ترکیباتش رو نگاه کنم و سعی کنم به ذهن بسپرمشون.


۳ نظر ۱۷ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۱۲
آی دا
از امروز، هفت ماه فرصت دارم. اگه تاریخ مورد نظر رو حدودا 10 مهر در نظر بگیرم، و تقویم درست بگه و امروز 10 اسفند باشه، هفت ماه دیگه فرصت دارم!
به نظر من فارغ از نتیجه، تلاش کردن جالبه.
آدم هایی که یک شبه میخوان به همه چیز برسن رو درک نمی کنم. آدم هایی که فقط یک گوشه نشستن و منتظرن یهو اوضاع بر وفق مراد شه رو هم. اگه تلاش و سختی نباشه، موفقیت اصلا جذاب و تو دل برو نیست....
درسته که این روزا عجیب و خاصه و من پر از دلهره ام، پر از احساسات مختلفم، اما به معجزه ی تلاش کردن اعتقاد دارم.
چرا اعتقاد نداشته باشم؟
تا الان هرچیزی رو که خواستم به دست آوردم! منبعد هم میارم..
یه نفر نوشته بود برای نمره تون هیچ سقفی در نظر نگیرین. برای گرفتن بالاترین نمره تلاش کنین.
الان منم میگم برای آرزوهامون هیچ سقفی نداشته باشیم. هر چقدر بیشتر بخوایم، ذهنمون ما رو به سمتش بیشتر سوق میده و خب قاعدتا چیزی که به دست میاریم، به هدف نزدیک تره..


+من حرف آدمایی که مدت کم برای امتحانی خوندن و نتیجه گرفتن رو باور نمی کنم، شما هم نکنین. همونظور حرف کسایی که میگن هیچ کار خاصی نکردیم یهویی لاغر شدیم!
+کاشکی تعطیلات نوروز اینقدر طولانی نبود. از تعطیلات بلندی که تو کار وقفه میندازه خوشم نمیاد! این روزها که حسابی بابت امور نوروز درگیرم و به کارهام نمی رسم، بیشتر باور میکنم من فقط باید تو یه جهان ایزوله زندگی میکردم که توش خبری از آخر هفته و تعطیلات طولانی و شلوغی نیست!

۶ نظر ۱۰ اسفند ۹۷ ، ۰۹:۲۳
آی دا