تا کمتر از یک ماه دیگه اولین مقاله م رو سابمیت می کنم و بابتش ذوف زده ام.
همینطور تا حدود دو هفته دیگه سرم خلوت تر میشه و اونم برام جالبه.
تو ذهنمه به استادم بگم یه پروژه ی دیگه رو هم بهم بده، بعد میگم زیاد جوگیر نشم بهتره، همین دوتای فعلی رو زودتر تموم کنم!
با این کیبوردی که کلش انگلیسیه باز فکر کنم خوب تند تند تایپ میکنم!
+دلم میخواد گوشی بخرم اما حداقل 3 ماه دیگه باید براش صبر کنم...
فرض رو بر این گذاشتم که اگه تا اخر عمرمم دیگه پژمانو نبینم، اونقدری قوی هستم که بتونم تنهایی هم زندگی کتم...
۱ نظر
۱۴ تیر ۰۰ ، ۰۱:۵۶