مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی نو» ثبت شده است

زیاد عادت به زندگی بدون دغدغه ندارم!

اما ظاهرا الان تنها چیزی که باید براش کار کنم ریسرچ جدیدمه.

حدود ۲۰ روزی هست که نقل مکان کردم به شهر و ایالت جدید برای دوره پست داک! برای خونه وسایل خریدیم و پرش کردیم. یه خونه ی یه اتاق خوابه گرفتیم که خیلی دوسش داریم. طبقه دومه. بزرگ و جاداره. دیشب میز ارایش خریدم و تا اخر این هفته میرسه. هیچ وقت تا حالا میز ارایش برای خودم نداشتم، بابت همین خوشحالم. مبل فردا میرسه. بقیه ی وسیله ها مثل  جاروبرقی و مایکروویو و کتابخونه و میز تلویزیون و ... رو پژمان کمکم کرد بگیرم.

تنها چیزی که میمونه پیدا کردن گوشت و مرغ حلاله که تو این شهر نیست. یه بار رفتیم شهر کناری کلی گرفتیم برای یک ماه. الان باز باید بریم بگیریم.

خبر مهم اینکه کارت سبزم اومد!! خودمم هنوز باورم نمیشه. به محض اینکه وارد شهر جدید شدم، وضعیتم اپدیت شد. بعد از اون همه تلاش تو دوره ی دکترا برای چاپ مقاله و هزینه ی وکیل که چقدررررر بسختی پرداختش کردم و و اون همه سختی که هر بار از یاداوریش گریه م میگیره.. بعد از اینکه دو سال از اقدام برای کارت سبزم میگذره، و در سال پنجم حضورم در اینجا (چهار سال و نیم در واقع)، الان کارت دارم. شکلک بغض خوشحالی.

کارتم رفته بود به ادرس قبلی، دوستم برام پستش کرد.

امروز رفتم بخش استخدام دانشگاه و اپدیتشون کردم که وضعیت اقامتم تغییر کرده.

امیدوارم تو ریسرچ جدید موفق باشم.

از اینکه همه چی زیادی خوب باشه هم دلهره میگیرم!!!!!

 

 

۵ نظر ۲۸ مرداد ۰۴ ، ۲۱:۰۴
آی دا

+ این ماه ازمون الهی برام بود، بخش مالی :|

یاد گرفتم که حواسم نباشه چقدر راحت سرم کلاه میره. یا اصلا کلاه نمیره، اما زیادی ضرر میکنم.

همینطور یاد گرفتم وقتی میخوام یه سرویس رو انتخاب کنم، حواسمو جمع کنم چون بعد کنسل کردنش کار حضرت فیله.

برای مثال یهو متوجه شدم کردیت کارتی که پارسال گرفته بودمش، سالیانه باید براش فی پرداخت کنم. اونم 100 دلار. من اخیرا خوشحال بودم که بدهیم به این کردیتم رو پرداخت کردم و نگهش داشته بودم برای روز مبادا. یهو که 100 دلار دوباره بدهکار شدم شوکه شدم. تنها شانسی که اوردم این بود که تو اغاز سال جدید اصلا ازش خرج نکرده بودم، پس میشد کارت رو بست بدون اینکه مجبور باشم بهره سالیانه بدم.

برای توضیح بیشتر، 100 دلار برای یه دانشجو مبلغ کمی نیست. میشه کلی کارا باهاش کرد. کلی خرید خونه و کلی پرداخت بدهی میشه باهاش انجام داد. 

دیگه امروز تماس گرفتم و این کارت بیخودمو کنسل کردم و برای یه کردیت کارت جدید اپلای کردم که خداروشکر این یکی خیلی خوبه.

اون یکی اتفاقی که افتاد بابت اینترنت بود. که اونو واقعا ضرری دادم. اینجت نمی نویسم که دوباره اعصابم خورد نشه.

 

+ امروز از قصد نرفتم دانشگاه و نمی خوام هم کار کنم. البته ممکنه کمی کار کنم اما برای دل خودم. از دست استادم ناراحتم اما خب اخلاقش اینطوریه. کاریش نمیشه کرد. ازم انتظارات زیادی داره. من اینکه بهم انتقاد بشه یا ایراد کارم گرفته بشه ناراحت نمیشم. اما ایتکه با چه لحنی بهم گفته بشه ناراحتم میکنه. امروز درد پا داشتم، همون قضیه کردیت کارت ها رو باید سر و سامون میدادم و همینطور نیاز داشتم کمی کاری نکنم.

درسته که خیلی اوقات ازم تعریف میکنه. اما ترجیخ میدم هم تو تعریف کردن ازم نرمال تر باشه، هم توی ایراد گرفتن.

۱ نظر ۰۲ شهریور ۰۱ ، ۱۹:۵۴
آی دا

سه چهار نفری هستن که دلم میخواد براشون کادوی کریسمس بگیرم.

دیروز، چهار تا جوراب پشمالوی خوشگل کریسمسی خریدم، یکی یه دونه براشون میذارم. همینطور، یه بسته شکلات خوشگل و یه بسته خوشگل چای سبز هم دارم که میره برای دو نفرشون.

برای یه نفرشون هیچ ایده ای ندارم چی بگیرم.

این کارا رو بیشتر بخاطر دل خودم میکنم. ذوق دارم کارت بنویسم و کاغذ کادو بگیرم.

 

این چند روز یه سری از کارا رو پیش بردم، یعنی بیشتر دیروز و امروز. کمی خیالم جمع شده. 

برای ترم اینده انتخاب واحد هم کردم.

۰ نظر ۰۹ آذر ۰۰ ، ۰۹:۲۵
آی دا

امروز یه دوست دیگه م که شهر کتاری دانشجوعه، دعوتم کرد برم پیشش برای تعطبلات کریسمس.

ظاهرا از وقتی اینجا اومدم مهارت های دوست یابی م ارتقا پیدا کرده :دی

فقط یه نگراتی دارم که 23 ام پرواز به خاطر شرایط جوی کنسل بشه. ایشالا نمیشه.

 

۰ نظر ۰۸ آذر ۰۰ ، ۰۴:۳۳
آی دا

یه حرکتی زدم که نمی دونم ازش پشیمون میشم یا نه.

یه دوستم که بوستون درس میخونه، پیشنهاد داد برای تعطیلات کریسمس برم پیشش چون تنهاست. این در حالی بود که من کاملا از صرافت مسافرت تو کریسمس افتاده بودم.

خلاصه اینو گفت و من وسوسه شدم شدیدا.

پروازا رو نگاه کردم و یه پرواز قیمت مناسب پیدا کردم و خریدمش :|||

این در حالی ه که اصلا دوستم خبر نداره من تو ذهنم قطعی شده رفتنم :|

نمی دونم واقعا چی میشه؛ اما دیگه بلیط رفت و برگشت رو طوری گرفتم که روز کریسمس رو هم اونجا باشم.

اگه همه چی اوکی باشه و پروازا کنسل نشه، 23 دسامبر پرواز دارم به سمت بوستون، و 27 دسامبر برمیگردم. هر پرواز 1 ساعت و 20 دقیقه هست.

ایشالا که خیره و پولم سوخت نمیشه :||

۱ نظر ۰۷ آذر ۰۰ ، ۰۳:۲۱
آی دا

خب امروز سعی کردم خرید هام در راستای خوشگل شدن باشه.

یه بسته مولتی ویتامین گرفتم که ۵۰۰ تا قرص توشه😆 ایشالا که هر روز بخورمش.

رنگ مو گرفتم و موهامو ازین حالت فاجعه خلاص کردم :))

و چیزی که خلاصه خریدمش ازین سشوارهایی هست که شبیه شونه ان^_^ خیلی خوشحالم خلاصه خریدمش.

من الان هشت نه ماه هست که اینجام، و تو این مدت اصصصصلا سشوار و اتو نکشیدم به موهام.

دو تا دلیل داشت. اول اینکه سشوار و اتوی مویی که از ایران اوردم اینجا کار نمی کردن. باید مبدل میزدم و با مبدل هم قدرتشون خیلی کم میشد.

دوم اینکه، خودمم نمیخواستم زودتر بخرم چون که موهام دقیقا بعد از عقدم هی شروع کرد به ضعیف شدن. و اون اواخر که داشتم میرفتم ترکیه، دیگه عملا پایین موهام از فرط سوختگی زرد شده بود! 

فک می کنین چیکار کردم؟ اولین روزی که رسیدم امریکا خودم موهامو زدم!!!! چون تحمل اون حجم از سوختگی و موخوره رو نداشتم!

الان بعد از چندین ماه، خلاصه ازین سشوارها گرفتم تا بعد حموم شکل گوسفند نشم :))

یه اسپری ضد حرارت هم باید بگیرم، تا خدای نکرده دوباره موهام به اون فلاکت نیفته.

این بود گزارش من از موهام و سشوار جدیدم.

راستی قیمت سشوارم تو امازون ۶۲ دلار بود، و تو فروشگاه های دیگه ۵۰. من اما ۴۵ خریدم و حس میکنم خوب گرفتم ^_^

۰ نظر ۳۰ آبان ۰۰ ، ۰۵:۰۴
آی دا
به حدی لغت خوندن رو دوست دارم که آرزو می کنم کاش کار دیگه ای نداشتم و صبح تا شب فقط لغت می خوندم!!

۱ نظر ۰۳ آبان ۹۶ ، ۰۰:۲۵
آی دا