موقع پایان نامه نویسی دوره ارشد، دوست جان عزیزم بهم مندلی (Mendeley) رو معرفی کرد.
هرچند اون موقع از سمت دانشگاه وی پی ان نداشتم که به صورت رسمی به مقالات دسترسی داشته باشم و در کمال تعجب استادمم با این نرم افزار اشنایی نداشت، اما با ساز و کارش تا حدی اشنا شدم و حداقل اینکه فهمیدم یه نرم افزار مهم برای رفرنس دهی هست.
پروفسور ب اخیرا ازم پرسید میخوام برات جلسه کار با مندلی بذارم و وقتی گفتم باهاش اشنام خوشحال شد.
چرا اینا رو نوشتم؟
که بگم درسته هر مرحله از زندگیم خیلی سخت پیش رفته، اما در کنارش ادمای با کیفیت زیادی همراهیم کردن، که شاید فقط یه کلمه راهنماییم کردن، اما همون یه کلمه باعث شده سال ها بعد پیش یه پروفسور اون سر دنیا سربلند بشم. که بله درسته که از یه شهرستان کوچیک میام، اما اونقدری اطلاعات دارم که بتونم باهات کار کنم.
یا همین شماهایی که حس میکنین غمگینم و با کامنت های خوبتون چه خصوصی و چه عمومی سعی میکنین بهم دلداری بدین! دوستتون دارم بچه ها!
+ این روزا با پروفسور ب میتینگ های انلاین داریم و من حس می کنم اگه قراره اونقدری بدبخت باشم که نتونم باهاش کار کنم و پام برسه پیشش؛ دیگه هیچ وقت همچین شانسی پیدا نمی کنم.
+ کاش یکی از شماها پزشک بود و بهم میگفت درد کشاله ران بابت چیه. که بعضی شبا از دردش خواب ندارم! یه شبایی مثل امشب.