مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

۲ مطلب در آذر ۱۴۰۳ ثبت شده است

امروز پنجشنبه، تا غروب ذوق این رو داشتم که میتینگ تموم بشه بیام خونه لباسام که امروز رسیدن رو بپوشم و شب بافتنی ببافم.

هفت غروب رسیدم خونه، شام خوردم و تا اینجا خوب بود همه چی.

نشستم بافتنی ببافم هی خراب شد و هی دستم درد گرفت. بعد از اخرین باری که گردنم عود کرد (دو هفته پیش)، دست هام به شدت ناتوان شدن. لرزش دستم زیاد شده و درد دارم. بافتنی رو گذاشتم کنار.

پاشدم لباس ها رو تن زدم. از شش تا، دو تا باخت دادم و قسمت سینه بسته نمیشه. حال نداشتم از خودم عکس بگیرم.

دلم نخواست سریال ببینم. یانگ شلدون رو گذاشتم ولی بعد دیدم همه ی جزییاتو بلدم خاموش کردم.

فردا نمیخوام دانشگاه برم و تا غروب خوشحال بودم که میخوام از خونه کار کنم. الان دلهره گرفتم.

تا قبل کریسمس باید دو تا پروژه رو ببندم. حالا این هیچی.

به مصاحبه ی روز دوشنبه فکر کردم و اینکه واقعا دوست ندارم برم این مصاحبه رو اما استادم اصرار داره و میگه اینم یه آپشنه داشته باشیش ضرر نداره.

به اون پست داکی فکر کردم که دوست دارم برم و حس میکنم استادش روم نظر مثبت داره. منتها اینقدر موضوع ریسرچش جدیده و جدیده که گاهی وحشت میکنم. نکنه برم لب ش اما نتونم ادم موثری باشم. ازم خواسته رو نوشتن یه گرنت فکر کنم، منتها من اصلا فرصت نمیکنم. همینطوریشم درب و داغونم. دستام درد میکنه و خیلی لرزشم زیاد شده. ولش کن چشام اشکی شد.

نمی دونم...فعلا تا قبل دفاع باید یه پروژه ی دیگه رو هم تکمیل کنم، پایان نامه رو بنویسم، و این چیزا.

موعد خونه اول اپریل هست فکر میکنم، تقریبا سه چهار ماه دیگه. نمی دونم. الان من خونه رو اپریل تمدید کنم بعد ماه می دفاع کنم، بعد خونه چی میشه.

خیلی بی ربط اینکه بی پولم. (این یازده دوازده هزارتایی که از پارسال تا الان برای اون قضیه هزینه کردم دخلمو دراورد ولی خب واجب بود.) یک دانشجو که احتمالا تا چند ماه دیگه دکتره ولی بی پوله. میتونم از اجازه ی کارم استفاده کنم و یه کاری کنم اما از قصد نمی کنم چون باعث میشه حواسم پرت بشه و این چند ماه باقیمونده رو خوب نتونم جمع کنم.

(معنای بی پولی اینجا با ایران فرق میکنه. یعنی تو همزمان میتونی مسافرت بری، برند بپوشی، رستوران بری و ... اما بی پول محسوب بشی.) 

ایراد نداره، این چند ماه رو هم تحمل کن، بعد میری پست داک حقوقت دوبرابر میشه، و دیگه حداقل دکتری.

یه صدا گوشه ی ذهنم میگه فقط یه احمق ه که باز بخواد بره پست داک، و نره سر کار (حقوق سر کار رفتن حداقل چهار پنج برابر دوره دکتراست)

خداروشکر. راضی ام به رضای خدا، فقط کاشکی دستام کمتر بلرزه.

۰ نظر ۱۶ آذر ۰۳ ، ۱۰:۲۷
آی دا

بعد از دو ماه دارم مینویسم. هی هر بار باز میکنم اینجا رو، اما نوشتنم نمیاد.

اتفاقات زیادی افتاده، اکثرا خوب.

تنها کاری که نتونستم بکنم گرفتن گواهینامه بود که خیلی خودمو بابتش سرزنش میکنم.

این مدت تعداد سایتیشن م به ۱۱۰ تا رسید (هرچند واقعا فکر میکنم بعد از این برام مهم نباشه دیگه بیشتر بشه)

جایزه گرفتم هرچند چک ش هنوز به دستم نرسیده.

در کمال ناباوری اجازه ی کارم اومد.

چند تا شغل اپلای کردم، یه عالمه ایمیل زدم برای پوزیشن پست داک و دو تا مصاحبه ی پست داک دادم.

یه مصاحبه ی دیگه هم دوشنبه ی بعدی دارم.

پروژه م همونطوری بد پیش رفت و تو میتینگ اخر قشنگ داشت اشکام سرازیر میشد.

بعد از اون تصمیم گرفتیم پروژهه رو هر جور که هست ببندیمش و حداقل فعلا دست از خواسته های فضاییشون برداشتن.

روزهای زیادی از استادم متنفرم که اینقدر کار سرم میریزه و انتظاراتش بالاست انگار که فقط من دارم ازش حقوق میگیرم. اما روزهای زیادی هم ممنونشم که کمکم کرده و میکنه.

 یه لپ تاپ گرفتم که قسطی بپردازمش و گرونم شد.دیشب با شور و شوق منتظر بودم برسه؛ رسید و متوجه شدیم یه مدل دیگه فرستادن. خیلی تو ذوقم خورد. مدلش اونقدرا پایین تر از چیزی نیست که من میخواستم؛ اما حس میکنم فقط خواستن بندازن اینو بهم.

احتمالا ریترن میزنم و اگه نخوان جایگزین بفرستن فعلا دیگه شاید نگرفتم چیزی.

دیگه دیشب برف هم اومد و من تو دلم غم نشست. دوباره یاد اور اینکه یه لنگه پا منتظر اتوبوس تو این سرمای وحشتناک بود.

دیگه با غم خوابیدم و کل مدت خوابمم غمگین بودم.
 

فعلا همینا، سعی میکنم منبعد بیشتر بنویسم. خداروشکر.

۲ نظر ۱۳ آذر ۰۳ ، ۱۹:۱۴
آی دا