خ ل و چ ل ؟
حس می کنم روابط اجتماعیم خیلی افت کرده :))
احتمالا بابت خونه بودن زیادیه؟
بابت همین در جهت ارتقای خودم، امروز که رفته بودم بانک و یه همکلاسی دوران دبیرستان رو دیدم، سعی کردم برم جلو و معاشرت کنم! کاری که از من بعیده :)) بلکه شاید حرف و سخن جدیدی داره من بی خبرم...
وقتی میرم شهر به آدما یه جوری نگاه میکنم، که فک کنم اگه دقیق بشن متوجه میشن که عجیب نگاشون میکنم!
کلا هم حالتای خاصی بهم دست میده.
مثلا یهو میرم تو فاز یه چیز خاص. مثلا درسی. بعد اون وسط اگه تلفنم زنگ بخوره، تا چندین دقیقه اصلا نمیفهمم چی میگه و صداش برام مبهمه.
یا وقتی یهو کسی داخل اتاقم میشه و منو خطاب قرار میده. سخت به خودم میام تا ببینم چی میگه.
حالا بدبختی شایدم خوشبختی اینجاست برای بعد از امتحانام هم یه سری برنامه ی دیگه جور کردم! که بازم مستلزم اتاق نشستنه، هر چند فشارش کمتر باشه :|
در واقع این برنامه رو -برای بعد از امتحانام- دیروز عصر وقتی خواب بودم، توی خواب برای خودم برنامه ریزی کردم!
اونم خوندن درسای لیسانس ه :|| و تمرین مکالمه ی عمومی.
خدای من. نکنه واقعا عجیب و غریب و درب و داغون شده باشم خبر ندارم.
در حالت عادی، یعنی پارسال ها، هر کی منو از دور می دید، اونطور که به گوشم رسیده، یه آدم مغرور و از خود راضی به نظر میومدم.
با این اوضاع جدید فکر کنم برچسب های دیگه ای هم بهم بزنن :))