و چشم هام که واقعا دردناکن
نمی دونم همه ی آدما همچین روزایی رو تجربه کردن یا نه
مخلوطی از هیجان و ترس و نگرانی و خوشحالی و چاقی و استرس و پوست خراب و دولپی شیرینی خوردن و تنگ شدن کمر شلوار و مداوم نشستن پشت سیستم و تو دلم رخت میشورن و خوشحالم که هدف دارم و وای یه عالمه کارم مونده و اگه بشه چی میشه و اگه نشه چی میشه و فیلم و رمان و آشپزی تعطیل و ولخرجی ممنوع و سرچ جملات انگیزشی و هیس هیس کردن و حواس پرتی و روزی بیش از ۱۰ لیوان چایی خوردن و سر درد و چشام درد میکنه و ....
بازم بگم؟
روزای عجیبیه! عجیب!
+رفتم نصف یه فایل رو کپی گرفتم؛ دو تا رو یه برگ. به این قصد که کمتر به لپ تاپ نگاه کنم. هر چند ریز شد و پولشم شد ۴۰ تومن و دلم سوخت. اما راضی ام. فنری شم کردم که خوشگل باشه ذوق کنم بخونمش. به خودم قول دادم اگه دختر خوبی باشم و تمومش کنم زود، بعدی رو هم فتو کنم به خودم جایزه بدم :)))
این فایل مال امتحان دوممه. همون امتحانی که قراره دایره لغاتمو حداقل ۱۰۰۰ تا دیگه اضافه کنه :)))
تافل؟