به وقت ساعت ۴ صبح
جمعه, ۸ شهریور ۱۳۹۸، ۰۳:۵۹ ق.ظ
ساعت ده دقیقه به چهار صبحه.
تازه اومدم توی تخت تا بخوابم
خواب به چشمام نمیاد
شهریور داره با سرعت باورنکردنی تموم میشه
امروز ازمون ازمایشی ثبت نام کردم برای اواسط مهر
فردا کاش بشه کارای رزومه تموم بشه تا یه نفس راحت بکشم
چه روزای عجیبی.
اینقدر فکرم مشغوله که حتی وقتی به گذشته فکر میکنم و بابتش افسوس میخورم یا احیانا احساس خشم یا تنفری بهم دست میده؛ خیلی زودگذره. چه خوب. چه خوب که برای فکرای اضافی وقت و حوصله ای ندارم.
خدایا ممنون بابت این روزای پرتلاطم و عجیب.
۹۸/۰۶/۰۸
منم اون وقتایی رو که اینقد سرم شلوغه که برا فکرای اضافی وقت ندارم رو دوس دارم.
موفق باشی