یک پنجشنبه ی آرام
امروز چیکار کردم؟
صبح یه سری کارای ازمایشگاهو انجام دادم. بعد تشستم رو کامسول وقت گذاشتم که یه سری معادلات دو بعدیش یعنی چی. که راضی بودم از خودم.
بعد اسم خودمو تو گوگل سرچ کردم :)))
بعد دوباره رفتم تو گوگل اسکولار خودم :دی
بعد استرس گرفتم که من این مقاله ی اخیرم اینقدر خوب بوده، استادم دیگه کار پایین تر قبول نمیکنه ازم :( و نکنه خیلی طول بکشه بخوام کار بعدی رو چاپ کنم :(
عصری نشستم پروژه درسمو یه دور نگاه کردم و هر چی بودو دیگه سابمیت کردم.
بعد گفتم برم ببینم صندل خوشگل اوردن یا نه برای تابستون بخرم. حالا هوا چند درجه ست؟ 6 درجه! بیشتر میخواستم حال و هوام عوض بشه.
فکر میکنین چی شد؟
دقیقا امروز سیستم آف کمپس دانشگاه (اتوبوسایی که میرن خارج داتشگاه) به اختلال خورده بود!! و من یک ساعت موندم منتظر اتوبوس بعدی!
بعد دیگه دیدم خیلی دیر شده و سرده، یه بسته خیار و یه بسته نون گرفتم اومدم خونه!
شام نون پنیر خوردم و بعد رفتم ورزش. 400 کالری سوزوندم، اما هی خودمو سرزنش میکنم که چرا پس لاغر نمیشم :(( یعنی اونقدری که من خودمو اذیت میکنم، کسی نمیکنه!
لیزر صورتم تقریبا تموم شده. فقط یکی دو نقطه مونده که ظاهرا خوب ندیدم از دستم در رفته. اما همچنان ادامه ش میدم رو همون نقاط فقظ. باید اتدازه ی من پشمالو باشین تا بفهمین چقدر خوشحالم ازین بابت.
دیک همین. فردا اخرین روز هفته ست.
برای پایان هفته برنامه ای ندارم.
خدا رو شکر لیزر برات موثر بوده. منم چند وقته ترغیب شدهم برم لیزر مخصوصا برای صورت :)