مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

برشی از ۳۳ سالگی

سه شنبه, ۸ خرداد ۱۴۰۳، ۰۵:۰۷ ب.ظ

بعد از یه لانگ ویکند دارم میرم دانشگاه.

پارسال تابستون یه قضیه ای رو شروع کردم و تا اونجاییش که دست من بود خوب پیش رفت و بعد از اون دیگه دست من نبود؛ باید برای جوابش منتظر بمونم.

امسال تابستون یه چیز دیگه رو شروع کردم؛ که اندازه ی پارسالی پراهمیت نیست؛ اما مهمه. تموم بشه میام میگم. ایشالا تا یک ماه دیگه نهایتا تا اخر جولای تموم میشه.

استادم بعد از یه غیبت یه هفته ای داره میاد و امروز میتینگه.

خدای من. دوباره میتینگ های حداقل دوبار در هفته شروع شد. حتی وقتی سفر بود هم مدام گزارش کار میخواست. اگه استاد راهنمایی دارین یا داشتین که حسابی کفری تون میکنه بهم بگین که بدونم تنها نیستم.

شاید انتظارم از خودم زیاده اما اینکه دارم یه مهارت تازه یاد نمیگیرم یا یه کار علمی و تحقیقاتی جذاب نمیکنم ناراحتم. بعد با خودم میگم تهشم که ادم میمیره چرا اینقدر غصه الکی بخورم.

بله، روزهای ۳۳ سالگی اینطوری میگذره.

نظرات  (۳)

چه استاد خوبی دارید، من از اینکه استادم گیر نمیده و همه رو ول میکنه سر خودش، توأمان کفری و ناراحتم. از استادای گیر و پیگیر خیلی خوشم میاد :)

که متاسفانه نصیبم نشده

البته شما توی ماه مستقرید انگار، من همچنان غریبی در وطنم :)

پاسخ:
بستگی داره. برای کسی مثل من که چه کسی سوپروایزش کنه چه نکنه کارشو انجام میده، گزارش لحظه به لحظه، کار اصلی رو بلاک میکنه. چون بهتره ادم فرصت داشته باشه فکر کنه و با ارامش کارهاشو انجام بده.
ولی بالعکس اگه دانشجو کسی باشه که نمیتونه به خودش سخت بگیره و نیاز داشته باش که همه ش کنترل بشه تا پروگرس کار دیده بشه، اون وقت کسی مثل استاد من احتیاجشه.

درست میگید؛ ولی من بیشتر از اینکه احساس میکنم مورد بی‌اهمیتی قرار میگیرم، ناراحت میشم.

گزارش خواستن استاد، برای من شده نماد اهمیت :(

پاسخ:
اینم حرفیه :)
۰۸ خرداد ۰۳ ، ۲۲:۲۶ نیمه سیب سقراطی

استاد منم هر چهارشنبه گزارش کار میخواست، با اینکه من تنها دانشجوی دکتراش نبودم ولی انگار فقط از من انتظار داشت!!! فکر کن نصف جلسه رو من ارائه میدادم بقیه اش رو 4 تا دانشجو دیگه، انقدرررر لجم میگرفت ک نگو

پاسخ:
اینم شانس ماست 🙂‍↔️🙂‍↔️😐😐

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">