احوالات
اینجا که کانسپت بین التعطیلین وجود نداره. دیروز پنجشنبه تعطیل رسمی بود و با بچه ها رفتیم بیرون و خوش گذشت واقعا. امروز جمعه رو من هی میگفتم از خونه هم میتونم کار کنم و فلان. اما ترسیدم خونه بمونم استرس بگیرم حالم بد بشه و ویکند رو هی بی تابی کنم، دیگه یه ذره دیرتر اما دارم میرم دانشگاه. تا برسم دیگه میشه ۱۱ اما ایراد نداره یه سری تست ها رو میگیرم.
- غروب میرم والمارت برنج بگیرم و عسل.
- خلاصه منو به متخصص ارجاع دادن و نوبت دکتر اورولوژی گرفتم. چک م کنه مطمین شم.
- این سریال در. ان.تهای ش.ب سریال خوبیه اما هر بار با پژمان میبینیم ناخوداگاه جهت گیری میکنیم و حس میکنم دلخوری ممکنه پیش بیاد. دیگه میخوام دونفری نبینیمش. از طرفی هم میگم باید بلد بشم حرف مخالفو بدون جنگ و دعوا بشنوم.
- از هفته ی دیگه این پسره باز برمیگرده ازمایشگاه. مصداق بارز pain in the ass هستش