بعد از یک ماه
خلاصه بعد از یک ماه اومدم بنویسم.
تو این یک ماه اتفاقات زیادی افتاده! از به دنیا اومدن نی نی زهرا، تا دفاع دکترای داداشم، تا یه مصاحبه ی مهم برای من، تا اون اتفاقه که بلاخره افتاد (حتی زودتر از زمانی که پیش بینی میکردیم)، تا بردن اون جایزه ای که دو سال منتظرش بودم و بارها در موردش نوشتم.
همه ی اتفاقات خوب افتاده و من بابتش شاکرم.
فقط دارم سعی میکمم منیج کنم که به مشکل مالی نخورم. حقوق ما در حالت عادی کافیه. منتها اگه فقط بخوای هزینه خودتو بدی و کارای گنده باهاش نکنی. من تا الان بابت موضوعی کللللللی هزینه کردم و همچنان هم باید بکنم. ایشالا که خیره.
چیزی که برام ضدحال بود این بود که امتحان رانندگیمو افتادم و تا یه مدت احساس بیهودگی داشتم. با وجود اینکه با ماشین دوستام خوب میرونم اما تا افیسر رو دیدم؛ انگار که تو کل عمرم تنها وسیله نقلیه ای که استفاده کردم فقط شتر بوده! الان فعلا دستام پره برای اینکه این هندونه رو هم بردارم. ببینیم چی میشه:(
هفته ی گذشته یه میتینگ مایل استون با اعضای کمیته داشتم که پیشرفت کار بعد از امتحان پروپوزال تو یک سال گذشته رو ارایه بدم. خوب پیش رفت و راضی بودن.
الان بار این روزهام انجام کارهای پروژمه. اماده شدن برای کنفرانسه. و پر کردن یه عالمه فرم و اماده کردن مدارک برای همون کار پرهزینه.
پنجشنبه میرم واشینگتن دی سی پاسپورتمو عوض کنم. تنها میرم. تا حالا دی سی نرفتم و بابتش ذوق زده ام!