مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

۲ مطلب در مهر ۱۴۰۳ ثبت شده است

امروز همه ش رو موود کار کردن نیستم.

زور میزنم نمیشه.

به این وقتای سال که میرسیم حس میکنم دیگه سال تموم شده. در واقع هم شده! کمتر از سه ماه مونده به شروع سال ۲۰۲۵!

صبح رفتم بانک و کارام انجام شد. طبق معمول هزار تا سناریو چیدم که نکنه بهم چک ندن. که بگن بدهکاریت زیاده و مبلغش زیاده و فلان. اما خداروشکر انجام شد و حتی ازم ۱۵۰دلار فی بابت ایشو چک ها رو نگرفتن.

این سال اخر پی اچ دی م همه ش دیگه خسته ام و حس میکنم بزور خودمو میکشم. خدایا میشه یه کاری کنم رفرش بشم.

پنجشنبه ی پیش دی سی بودم و پاسپورتمو عوض کردم.

دوشنبه رفتیم بافلو شهر کناری برای انجام یه سری کارای پزشکی.

گرفتن چک هم که امروز بود.

فقط مونده باز برم بافلو مدارکو پیک اپ کنم و همه چیزو پست کنم تا کمی نفس بکشم...حداقل تا مدتی.

نمی دونم از استادم متنفر باشم بابت این همه کاری که ازم میکشه؛ یا تحمل کنم چون بابت این همه کاره که سی وی م پر از پیپر و جایزه و ایناست. نمی دونم...

۰ نظر ۱۲ مهر ۰۳ ، ۲۰:۳۵
آی دا

خلاصه بعد از یک ماه اومدم بنویسم.

تو این یک ماه اتفاقات زیادی افتاده! از به دنیا اومدن نی نی زهرا، تا دفاع دکترای داداشم، تا یه مصاحبه ی مهم برای من، تا اون اتفاقه که بلاخره افتاد (حتی زودتر از زمانی که پیش بینی میکردیم)، تا بردن اون جایزه ای که دو سال منتظرش بودم و بارها در موردش نوشتم.

همه ی اتفاقات خوب افتاده و من بابتش شاکرم.

فقط دارم سعی میکمم منیج کنم که به مشکل مالی نخورم. حقوق ما در حالت عادی کافیه. منتها اگه فقط بخوای هزینه خودتو بدی و کارای گنده باهاش نکنی. من تا الان بابت موضوعی کللللللی هزینه کردم و همچنان هم باید بکنم. ایشالا که خیره.

چیزی که برام‌ ضدحال بود این بود که امتحان رانندگیمو افتادم و تا یه مدت احساس بیهودگی داشتم. با وجود اینکه با ماشین دوستام خوب میرونم اما تا افیسر رو دیدم؛ انگار که تو کل عمرم تنها وسیله نقلیه ای که استفاده کردم فقط شتر بوده! الان فعلا دستام پره برای اینکه این هندونه رو هم بردارم. ببینیم چی میشه:(

هفته ی گذشته یه میتینگ مایل استون با اعضای کمیته داشتم که پیشرفت کار بعد از امتحان پروپوزال تو یک سال گذشته رو ارایه بدم. خوب پیش رفت و راضی بودن.

الان بار این روزهام انجام کارهای پروژمه. اماده شدن برای کنفرانسه. و پر کردن یه عالمه فرم و اماده کردن مدارک برای همون کار پرهزینه.

پنجشنبه میرم واشینگتن دی سی پاسپورتمو عوض کنم. تنها میرم. تا حالا دی سی نرفتم و بابتش ذوق زده ام!

۰ نظر ۰۲ مهر ۰۳ ، ۱۶:۴۵
آی دا