مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

دختردایی

دوشنبه, ۱۸ تیر ۱۴۰۳، ۰۳:۵۳ ب.ظ

دیروز که به مامانم زنگ زده بودم، دیدم میگه ببین چه عکسیو به دیوار زدم.

عکس من و دختر داییم بود که کنار هم وایستاده بودیم، روسری گل گلی گذاشته بودیم و به دوربین خیره بودیم. دقیقا یادم نمیاد چند ساله ایم. ده ساله شاید؟ عکاس عکسو یادم نیست. فقط میدونم تو روستا جلوی خونه ی عموی مادرمه احتمالا اوایل فصل بهار.

مامان میگه الان هر کدومتون یه جایین. یکی آمریکا و یکی کانادا. 

احتمالا خیلی دلتنگه که این عکسو زده به دیوار...

من و این دخترداییم همیشه روابط خوبی داشتیم... از ویدیو کال با مامان اسکرین گرفته بودم، برای دخترداییم فرستادم. پیغام زد که اشک تو چشاش جمع شده. تو چشمای منم همینطور...

زنگ زدیم به هم و کلی صحبت کردیم. دلمون باز شد.

 

امیدوارم یه روزی که زیاد دور نباشه، بتونم برم تورنتو دیدنش. یا اون بیاد اینجا پیشم.

ببینیم چی پیش میاد.

 

-تو اون عکسه اندازه چوب خشک لاغر بودم!

۰۳/۰۴/۱۸
آی دا

دلتنگی

نظرات  (۲)

۱۸ تیر ۰۳ ، ۱۸:۲۶ اسباب بازی

انشالله هر دو سالم باشید و به زودی همدیگه رو ببینید

پاسخ:
خیلی ممنون!

چه خوب :)) 

ایشالا زود همو ببنید 🩷

پاسخ:
ممنونم انشالله☺️

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">