شاید باورش سخت باشه اما اینکه هنوز میتونم رژیم بگیرم منو دلخوش و خوشحال میکنه.
این نشون میده که اولا سالمم. یه ادم مریض به هیچ وجه نمی تونه برای خوراکی هاش برنامه ریزی کنه.
دوما نشون میده به نظم و انضباط در امور زندگیم پایبندم و اراده م برای انجام دادن کارهای تکراری که به نتیجه ی خوب منجر میشن زیاده.
رژیم گرفتن جز دلخوشی های فندقی منه. هر بار با عشق میرم براش خرید میکنم و برای خریدهام برنامه ریزی مالی می کنم! بعدش هر بار به خودم احترام میذارم و یه بشقاب رنگی میچینم تا شلخته و بی حوصله غذا نخورم. بعدش با عشق از بشقابم عکس میگیرم و توی پیجم (whataidasaid) میذارم تا بقیه هم ببینن و انگیزه بگیرن.
تو این روزای سخت و طاقت فرسا، رژیم گرفتن و رو اصول غذا خوردن چیزیه که خوشحالم میکنه. هم ذهنمو از حواشی پرت میکنه و هم باعث میشه خوش اندام باشم.
آره! رژیم گرفتن یکی از دلخوشی های فندقی منه!
این پست به دعوت حورا نوشته شده و البته نمی دونم چند کلمه شد چون با گوشی تایپ کردم.
من دعوت می کنم از لیدی آریانا و آسمان و البته هر کس دیگه ای که دوست داره؛ که از دلخوشی هاشون بنویسن :)