مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

۲ مطلب در خرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

با لپ تاپ وضعیت سرعت بلاگ کمی بهتره. اما احتمالا اینم داره دستمون رو میذاره تو پوست گردو. اون از بلاگفا اون سال که اونطوری اذیتمون کرد، اینم الان از این.

من از 94 اینحا می نویسم. 8 سال. کم که نیست. هی بگذریم...

 

دیروز از یکی از اعضای کمینه ی پروپوزالم سگ برگشته بود. ما به گیلکی اینو میگیم که سگ برگشته بود یعنی عصبانی شده بود. بقیه لهجه ها رو نمی دونم.

any way

قضیه اینطوری ه که به غیر از خود استاد راهنمات، سه نفر دیگه هم باید جز کمیته باشن. دو تاش رو میتونی از دپارتمان خودت برداری، اما یکیش حتما از یه دپارتمان دیگه.

من به پیشنهاد استادم یه استاد از گروه مکانیک رو برداشتم. منو تا حالا ندیده و نمیشناسه در واقع.

من از ابتدا گفته بودم که امتحانم اواخر اگوست یا اوایل سپتامیر هست و این استاد مکانیکی ه  گفته بود باشه.

خلاصه. برای اعضای کمیته کلندر فرستاده بودم که مشخص کنن تو یه بازه دو هفته ای چه روز و ساعتی براشون مناسبه که من امتحانم رو بدم.

اون دو تا استادی که منو میشناسن اوکی بودن و تاریخ و ساعت های دلخواهشونو مشخص کردن. استاد خودمم که خب طبعا اوکیه.

دیروز دیدم این استاد مکانیکی ه خیلی با لحن ناراحت ایمیل زده که چرا دو هفته ی اول ترم رو انتخاب کردی و من وقت ندارم و فلان :| من خیلی جا خوردم. البته آدریان عقیده داره لحنش عصبانی نیست فقط کمی خشکه و سخت نگیر.

باشه وحشی حالا چته؟ بگو نمیشه تایم دیگه ای باشه؟ که من برات تایم دیگه بفرستم چرا اینطوری بداخلاقی.

منم حالا به احساسات لطیف پروانه ایم برخورده.

استادم میگه چرا اینقدر عجله داری امتحان بدی؟ چرا اینقدر به خودت استرس میدی؟ خب دیرتر امتحان بده چی میشه مگه؟

(استادم بیچاره با من گیر افتاده. کجای دنیا استاد راهنما مدام داره دانشجوش رو آروم میکنه که بچه آروم باش غصه نخور؟ :|| )

 

حالا قضیه اینه که استادم یه هشت روزی تو سپتامبر رو میره ایتالیا کنفرانس. و این هر وقت میخواد بره مسافرت بین قاره ای، یه هفته قبل و بعدش کلا سرش شلوغ میشه. بعد هم تو اکتبر ما قراره بریم کنفرانس Nevada. کنفرانس ما هم حداقل 5-6 روزه و خیلی سرمون شلوغ میشه. 

من دوست داشتم قبل از همه ی این سرشلوغی ها امتحانو بدم خیالم جمع بشه، و وقتی از کنفرانس برمیگردیم تمرکز کنم روی پروژه جدیدم.

حالا فعلا این استاده زده تو برجکم.

ببینیم چی میشه.

خدا ایشالا کمک میکنه بهترین تایم امتحانم اتفاق بیفته و من خفن امتحان بدم. شما هم ایشالا دعا میکنین و برام انرژی مثبت می فرستین.

 

 

+امروز فهمیدم دوشنبه تعطیل رسمیه اینجا و میتینگ هم کنسل شده. دیگه تصمیم گرفتم ویکند رو کار نکنم. شاید کمی یه کوچولو فقط بکنم.

 

۳ نظر ۲۸ خرداد ۰۲ ، ۰۶:۳۲
آی دا

یک ایرانی هر جای دنیا باید زجر بکشه :| این بیان چه مرگش شده؟ نمی دونم فقط برای آی پی های خارجه که اینقدر کنده یا داخلی هم هست...اگه مشکل آی پی خارجه که فی.لتر شکن نصب کنم ای...پی ایران بده. 

بگذریم.

اومدم تند تند چند خط بنویسم.

تا کمتر از دوماه دیگه احتمالا امتحان پروپوزال دارم. تا اول آگست باید فایلا رو به استادم تحویل بدم، و اگه خدا بخواد اوایل سپتامبر دفاع پروپوزال دارم. هر روز دارم روش کار میکنم و واقعا سخته. دوشنبه میتینگ داریم سوالامو از استادم بپرسم. 

اینقدر خوابم میاد دیگه نمی دونم چی مبخواستم بنویسم.

هفته ی نسبتا سختی بوده، ویکندم باید کار کنم اماده میتینگ دوشنبه بشم.

از دکتر شدن میترسم. حس اینکه احتمالا تا دو سال دیگه اسم دکترو دنبال خودم یدک بکشم نگرانم. میترسم به اندازه کافی با سواد نباشم...

۷ نظر ۲۶ خرداد ۰۲ ، ۰۸:۰۸
آی دا