مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

۷ مطلب در مهر ۱۴۰۰ ثبت شده است

امروز اخرین روز هفته ست و حتی اگه دوستم حوصله بیرون اومدن نداشته باشه، من "باید" برم و تو مغازه ها دور بزنم حتی اگه کولاک بباره.

عصرایی که زود میرم خونه، دلم میگیره. مثل دیروز. و ادم مگه چقدر میتونه فیلم ببینه؟ یا اشپزی و کارای خونه کنه؟

امروز تنها هم شده میرم دور میزنم که شب دیرتر برم خونه.

 

+این روزها همش با دوستم رفتم بیرون. این حس وابستگی رو دوست ندارم!

 

+چند وقت پیش یه چتر خریدم که رنگیه. حالا هر کی میبینه میگه در حمایت از همجنسگراها؟ گرفتاری شدیم:|

 

۲ نظر ۳۰ مهر ۰۰ ، ۱۸:۱۹
آی دا

این حجم از استرس و حال بد، از اول هر روز تا اخر هر شب.

حتی دیروزم که ویکند بود از هشت صبح کار کردم تا ظهرش. و دوباره غروبش تا شبش🤕

اینقدر کارای ریسرچ زیاده، که اصلا به درسا نمیرسم خدایا کمکم کن🥺🤕

۰ نظر ۱۹ مهر ۰۰ ، ۱۵:۲۰
آی دا

نمی دونم چی میشه، چطور میشه، اما یهو میبینی روزهای زیادی میگذره که برای کسی که همیشه درد و دل میکردی، دیگه حرف خاصی نداری.

یه لبخند. یه سلام خوبم. یه نقاب، و دیگه هیچی مثل ده سال پیش پونزده سال پیش نمیشه. هیچی.

۰ نظر ۱۶ مهر ۰۰ ، ۱۵:۳۶
آی دا

من همیشه رو راست و راست گو و صادق بودم.

چرا بقیه با من نه؟

دلم گرفته.

 

امیدوارم کسایی که دوسشون دارم رو خدا از بند دروغگویی و مخفی کاری و دو رویی دور نگه داره. به حق همین روزهای عزیز. آمین.

۰ نظر ۱۵ مهر ۰۰ ، ۰۵:۰۵
آی دا

این هفته یه میان ترم دارم، و نگم که چقدر استادم کار سرم ریخته.

هوم ورک و پروژه و مابقی چیزا هم که به کنار...

کاشکی بشه ترم بعد فقط دو تا درس بردارم نه چهار تا!!!!

 

امروز هوا یکسره باریده، و من هم...

دلتنگ پژمانم.

اگه پژمان باشه، با دلتنگی مامان و داداش و خواهرم راحت تر کنار میام...

 

۴ نظر ۱۲ مهر ۰۰ ، ۰۶:۲۹
آی دا

بذار ایتقدر بدجنس نباشم و فقظ ناله نیارم اینحا.

مقاله ارشدم دو تا سایت خورده، و هرچند اوتقدری برای بقیه با اهمیت تباشه، برای خودم خیلی خیلی با اهمیته. مخصوصا که یه دونه ش رو یه کسی سایت کرده که اصلا نمی شتاسمش.

الان، یه مقاله سابمیت کردیم و یه ریویژن خورده. ایشالا دوباره ریویژن نمیخوره و دیگه تا 2022 چاپ میشه.

یه مقاله دیگه هم در شرف سابمیت شدنه. ایشالا که بتونیم اونجایی که مد نظرمونه چاپش کنیم. هر چند کار خیلی سختیه. اگه نشد، انتظارات رو باید پایین بیاریم.

 

کورس ها سخت نیستن. اما اینقدری هوم ورک و پروژه و کوییز میدن که ادم سرگیجه میگیره. ایشالا تا سال بعد کورس ها رو ببندم دیگه فقط تمرکز کنم رو ریسرچ.

میدونم که برام دعا میکنین!

 

۱ نظر ۰۷ مهر ۰۰ ، ۱۸:۳۲
آی دا

صیح گفتم برای یک لخظه زنگ بزنم مامانم . همون بین خواهرم هزار بار پرسید چرا خونه ای پس؟

بابا خونه ام دیگه. دلرم تفریح نمیکنم که. حالا سختمه براتون توضیح بدم که یه کلاسم آنلاینه و از طریق ریموت دسکتاپ وصل میشم به دانشگاه، کارمو انحام میدم. اخه من توضیحم بدم، دفعه بعد دوباره میپرسن.

من زیادی حساس و مسخره شدم؟؟ تمیدونم.

 

 

ایت روزا همش این حسو دارم که خوب و کافی نیستم :(

 

 

۰ نظر ۰۷ مهر ۰۰ ، ۱۶:۴۸
آی دا