خاطره بازی
رفتم به صندوق آپلودهای بیانم سر بزنم، چند تا عکس دیدم، از روزای اولی که اومده بودم بیان. گفتم دوباره بذارمش که تجدید خاطره بشه!
رو این عکس تگ آیدا شف زده بودم. خب مسلما الان مهارت های عکس گیریم تو غذا خیلی بهتر شده. اما برای اون موقع به نظرم قشنگ بودن.
این اولین کیکیه که پختم. پودر آماده بود البته. ولی من حسابی ذوق زده بودم و ازش تو وبلاگ عکس گذاشتم.
این قسمتی از چیزایی بود که از ارمنستان برای خودم خریده بودم. چقدر عاشق ظرف و ظروف هستم من واقعا. نمی دونم روزی میرسه این علاقه م فروکش کنه یا خیر.
اینا هدیه هایی هستن که دوست جانم وقتی ارشد قبول شدم برام به صورت سورپرایز فرستاد! خانم دکتر عزیزم ^_^
آخی! مال وقتیه که کلاس خط میرفتم! هرچند به خاطر لرزش دستم هیچ وقت نتونستم اونقدری که باید پیشرف کنم. تا دوره ی عالی رفتم. این البته فکر کنم مال دوره ی خوش ه.
کتاب طاهره، طاهره ی عزیزم... که خیلی دوستش دارم، خیلی. خوندینش؟ و خب اون یکی کتاب که عاشقشم هنوز هم. اخیرا دوباره یک کتاب از شرمن الکسی خریدم به اسم پرواز.
این عکس مال دوره ی کارآموزی هست. کارآموزی ِ قبل از سرکار رفتنم البته. یک هفته رفتم یه شهر دیگه. تجربه ی خوبی بود!
یه سالی که کیک تولدمو خودم پخته بودم :))) چه تزئینی واقعا! من هیچ وقت تو قنادی استعداد نداشتم :))
خببببببببببببب، فعلا دیگه بسه.... اگه استقبال شد بازم از این مدل پستا میذارم :))