مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

دشمن عزیز در یک روز زیبای بارانی

شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۵۵ ب.ظ

صبح رو با خوشحالی شروع کردم، منتها دشمن عزیز دید که باید بیاد سر و دمی تکون بده.

به هر حال عادتشه ناخونده باشه و آدمو سورپرایز کنه!

بعد از یک ساعت مدام پشت سیستم بودن، خواستم به بدنم کش و قوسی بدم که خستگی در بشه و بینگ....

درد وحشتناک و سیاه شدن چشم و سرگیجه و خب بعد حالت تهوع.

فقط تونستم خودم رو به تخت برسونم تا نیفتم. کسی رو صدا نزدم چون نخواستم مامان نگران بشه.

خوشبختانه گردنبندم نزدیک بود، بستمش و آرزو کردم نمیرم. فعلا نمیرم.

در واقع فک کنم خدا هم این کلک منو بلد شده. هر بار آرزو می کنم تا این امتحان، تا این اتفاق، تا این مدرک، تا این روز، سالم نگهم دار. و بعد دوباره هر بار درخواستم رو تجدید می کنم.

بعد از یک ربع با چشم هایی که همچنان تار میدیدن رفتم تا کمی آب بخورم و قرص های عزیز.

الان سرگیجه و سیاه شدن چشم برطرف شده و گردبندم رو بستم؛ و همونطور که ملاحظه می کنید، پر رو تر از این حرف ها هستم و مجددا اومدم تا به کارم ادامه بدم، هر چند با درد و حالت تهوع.

 

اگه با دشمن عزیز من آشنایی ندارین، هشتگش رو بخونین!

 

۹۸/۰۶/۰۹
آی دا

دشمن عزیز

نظرات  (۷)

۰۹ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۴۳ مصطفا موسوی

دیگه خودشم خسته شده، واسه این که از تک و تا نیفته هر از چندی، میاد:)

پاسخ:
ظاهرا :)

گفتی دشمن عزیز یه لحظه فک کردم پریود شدی. گفتم چه ناگهانی. بعد یاد درد گردنت افتادم. مواظب پوزیشنات موقع درس خوندن باش. ایشالا زودتر خوب بشه

پاسخ:
آره خیلی تو حالتای بدی میشینم برای درس خوندن...

یادم رفت خصوصیش کنم. اگر دوست نداشتی تایید نکن قبلیه رو 

پاسخ:
نه بابا چیز خاصی نبود که :)

مواظب خودت بااااش آلاله

پاسخ:
چشم :*
۰۹ شهریور ۹۸ ، ۲۱:۲۱ لیانا وزیری

خدا صبر بده واقعا.مشکل گردن اونم برای آدمی مثل شما که سرش تو درس و کتابه باید خیلی سخت و عذاب آور باشه.درمان هم داره؟یا فقط میشه از پیشرفتش جلوگیری کرد؟

پاسخ:
درمان نه... میشه عمل کرد که گویا گرفتاری هاش بعدش بیشتره...فقط استراحت و مراقبته راهش

زیاد پشت میز می شینی واسه درس خوندن 

مواظب خودت باش 

یه دفعه دلم برای ایدایی تنگ شد که سوار دوچرخه اش میرفت خرید :)

مواظب خودت باش 

پاسخ:
آره.... چشم....
خودمم دلم تنگ شده :(
مرسی :*

یاد اون جوکه افتادم که طرف بچه رو اونقد میزنه اشکش در میاد بعد که از دست طرف فرار میکنه میکنه اصلا هم درد نداشت. (یه همچین چیزی) :))

امیدوارم خوب شی. :)

پاسخ:
آره واقعا حکایت منه!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">