مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

بهار زودرس

چهارشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۸، ۰۱:۰۵ ب.ظ

از مامان خواهش کرده بودم که این چند ماه باهام راه بیاد تا بگذرن این روزها.

که مثلا مراقب باشه نوه هاش یهو سرشون رو نندازن بیان تو اتاق وسط تست زدن من

یا سر و صدای اضافه نباشه

یا کمتر دنبال مرغ و جوجه ها بدوئه و قدقد و جیک جیک شون در بیاد

به هر حال نمیخوام چشم سفید باشم و نمی خوام منکر این باشم که این روزها تو خونه وظیفه ی خاصی نداشتم و مامان همه رو زحمت کشیده انجام داده. و بیشتر از همه ی افراد، مامان بوده که حامی درس خوندن من بوده؛

اما

توی همین مدت، تعداد ماکیان حیاط دوبرابر شده. اردک ها، جوجه مرغ ها، جوجه اردک ها، فرزندان قرقاول و خب بلدرچین ها. گیریم که بلدرچین ها بی صدا باشن، اما شما فرض کنین که بقیه شون فقط بخوان یه گلویی صاف کنن، حجم صدا تو حیاط که دقیقا میشه پشت پنجره ی اتاق من، به چه حد میرسه.

خواهرزاده کوچیکه "کل" تابستون رو خونه ی ما بوده و خب لازم به توضیح نیست که چه تن صدای بلندی داره و چقدر بلد نیست موقع ورود به اتاق در بزنه. و اینکه تمایل داره بقیه ی نوه ها هم به صورت مداوم تو خونه ی ما حضور داشته باشن، یه بخش دیگه از قضیه ست.

و اما ضربه ی نهایی چند روز پیش بود،

که مامان تصمیم گرفت کل خونه رو رنگ بزنه :|

تا همین دیروز حس میکردم که هر لحظه ممکنه صدای "یا محول الحول والاحوال..." به گوشم برسه و سال تازه بشه! بس که حال و هوای خونه تکونی و عید در خونه ی ما جاری بود.

باز هم منکر این نمیشم که کل فرایند رنگ زدن خونه و مرتب کردن کابینت ها و جمع کردن فرش ها هماهنگی با قالیشویی و غیره، هیچ کدام به عهده ی من نبوده. اما این رو هم تصور کنین که پریشب داشتم فکر میکردم این حقم نیست که از بوی تینر بمیرم و یا از سر و صدای زیاد خواهرزاده کوچیکه وقتی داره پرده نصب میکنه، سرسام بگیرم.

به هر حال خونه الان تمیزه و جمیعا دست همشون رو می بوسم، منتها میمونه اون چند روزی که همش با استرس اینکه کسی وارد اتاق بشه و تمرکزم به هم بریزه درس خوندم.

ناشکر نیستم اما بچه ی آخر بودن این مشقت ها! رو هم داره.

این رو هم میدونم که انتظارم زیادیه که تا این سن هم همه مراعات درس و کار من رو بکنن. نقطه ی اوج من اونجا تموم شد که کنکور کارشناسی رو دادم :))

امیدوارم این روزا زودتر تموم بشه که من هی با انتظارهای بی موردم بقیه رو اذیت نکنم. که ساکت باشن و کمتر رفت و آمد کنن و بیشتر مراعات بکنن. خودم هم شرمنده ام که نمی تونم تو امور خونه داری به مامان کمک کنم، خودم هم میدونم بقیه نمیتونن روال عادی زندگیشون رو مختل کنن فقط به خاطر یک نفر؛ اما ناگزیرم به این وضعیت و چاره ای نیست.

این پست رو خواستم طنز بنویسم، اما دیدم فکر و روحم خسته تر از این حرفاست، ببخشید که تهش باز شد شکایت و ناله.

 

نظرات  (۵)

منم همین جور شدم هرچی می خواهم بنویسم تهش میشه یه پست غرغر 

چتد ماه دیگه این روزهات تمام میشه یه نفس عمیق و راحت میکشی ...

 

پاسخ:
ایشالا
دعا کن برام خیلی خسته شدم

سلام.خوبی؟

نزدیکتون کتابخونه نیست که بتونی بری؟اخه تو کتابخونه ادم راندمانش خیلی میره بالا.فقط شاید چند روز اول سخت باشه که با محیط جدید وفق پیدا کنه.حالا مثلا اگر بعضی از ساعات روز که سروصدا تو خونتون زیادتره بتونی بری کتابخونه خیلی خوب میشه *_*

پاسخ:
سلام عزیزم
حمل و نقل کتابام و لپ تاپ تا کتابخونه برام خیلی سخته وگرنه حتما میرفتم
تازه تو کتابخونه نت پر سرعت هم ندارم

به این فکر کن سر امتحان بمب هم بترکه چون تو به فضای شلوغ عادت داری راحت طی می کنی. جدی می گم ها. میگن برا چنین امتحانی توی جای ساکت ساکت کار نکنید که اون روز یکی داره ریدینگ را وزور می خونه یا کارت ش نیودرده یا هدفون خرابه دارن بحث می کنن و بعد یا اسپیکینگشون شروع شده تمرکزتون بهم می خوره.

هشتگ سفیدنمایی

پاسخ:
بدبختی اینجاست که هیچ رقمه به سر و صدا عادت نمیکنم !!
با وجود اینکه تو خونه ی شلوغ بزرگ شدم
۱۳ شهریور ۹۸ ، ۲۲:۱۲ لیانا وزیری

سلام آیدا جان.یه وب سایتی هست برای زبان آموزی حتما یه سری بهش بزن.خیلی خوبه.yenglishtube.com

من خودم چند تا از دوره های لغتشو خریدم خیلی خوبه.تو اینستا هم پیج دارن به اسم یلدا علایی.دوره های آیلتس هم دارن.بعد قیمتهاش قیمت مناسب و خوبه.انقدر هم طرفدار داره.شاید به درد شما هم بخوره

پاسخ:
سلام عزیزم
مرسی بابت معرفی
چشم بهش سر میزنم ؛)

اوه اوه کافیه یه مرغ تخم بذاره و صداش دربیاد.دیگه همه‌ی مرغ و خروسا همراهیش میکنن گروه کر راه میندازن. :))

پاسخ:
اره واقعا
گروه کر رو خوب اومدین!  :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">