مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

در جست و جوی آرامش

يكشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۲:۱۴ ب.ظ
+حس کردم به رفرش احتیاج دارم.
که به اندازه ی یه آرایشگاه، رژ لب مایع، کرم پودر، کرم لب، یه پیش دستی آبی و یه کاسه ی صورتی خرج برداشت‌.
فک نکنم لازم به ذکر باشه که دو مورد آخر چقدر بیشتر خوشحالم کردن.
+آقای محترم یه چیزی برام گرفته که وقتی دستم میگیرمش حس میکنم خیلی خوشبختم! یه جاکارتی هست که روش شکل نقشه ی جهان داره‌🌍. به قدری نرم و قشنگه که از قشنگیش گاهی دلم میخواد گریه کنم! 
یه مزیت مهم دیگه ش اینه که همه ی کارتام رو متفق توش میذارم و بین پنج تا کیفم پراکنده و شلخته نیستن.
+امیلی در نیومون رو دارم میخونم. عیدی آقای محترم بود و چند باری ازم پرسیده کتابه چطوره. خلاصه عزمم رو جزم کردم تا بخونمش و تشویق بشه باز برام کتاب بگیره. تو سبک آنه شرلی هست که دلیلش واضحه. نویسنده شون یکیه.
+اون قلکی بود که گرفته بودم. یادتون هست؟ تو پیج اینستام عکسش رو گذاشته بودم. با آقای محترم نذر کردیم که سکه هامون رو توش بندازیم و سال بعد همین موقع ها اگه به خواسته هامون رسیدیم؛ هرچقدر جمع شد توش رو بدیم خیریه.
قبلش تصمیم گرفته بودم برای نذری محرم خرجش کنم. بعد دیدم اونو تنهایی هم میتونم پس نذرمو عوض کردم.
اینجا نوشتم تا یادم بمونه.
+این روزها فقط از خدا میخوام دلمو آروم کنه. ایمانمو قوی تر کنه و بهم روح بزرگ تری بده. من به ایمان و اعتماد بیشتری احتیاج دارم. من حضور خدا رو بیشتر باید حس کنم. من مطمئنم که کمکم میکنه تا آروم باشم.


*کسی نمیدونه چرا نمیشه عکس اضافه کرد به پستا؟ فقط به صورت لینک دار میتونم بذارم.

نظرات  (۷)

سلام
فکر می کنم قبلش باید عکس رو آپلود کنید بعد لینکش رو بذارین
پاسخ:
سلام
می دونم باید آپلود کنم
اما میخوام بعد از آپلود عکس به صورت عکس باشه نه لینک
قبلا میشد الان نمیشه
من سریال امیلی در نیومون رو دیدم. :)
بچه بودم از شبکه یک پخش می‌شد. اون موقع ندیده بودمش خیلی و از چند تا سکانس که دیده بودم نتیجه گرفته بودم که یه حالت کابوس‌وار و سوررئالی داره؛ ولی چند سال پیش بازپخش شد دیدمش. تقریباً کامل دیدم. مامانم دوست نداشت ولی من دوست داشتم. :)
اسباب ریفرشتون هم مبارک. :) ;)
پاسخ:
من هم دقیقا یه تیکه هایی از سریال در بچگی یادمه که خیلی سیاه بود و منو اصلا جذب نمی کرد.
اما الان کتابش بهتره.
هرچقدر آنه شرلی فضاش سرحاله، این تقریبا غم انگیزه

ممنون عزیم ^_^
آره، خاله لورای امیلی همیشه غمگین بود. اسم اون یکی خاله‌اش الیزابت بود، نه؟ ترسناک بود. :))
آره آنه خیلی دوست‌داشتنی‌تره. ^_^ من گمونم تمام ورژن‌هایی که از این داستان ساخته شده رو‌ دیدم. :دی
پاسخ:
آره خاله لورا خوبه، اون یکی بد اخلاق :دی
من فیلماشونو دوست ندارم :))
فقط کارتون و کتاب
خیلی دلم میخواد یه چیزی داشته باشم که از قشنگیش دلم بخواد گریه کنم! 
پاسخ:
کار سختی نیست به نظرم :)
چرا، سریال‌هاشونم که خوبن. :)
پارسال یه سریال دیگه از آنه شرلی ساختن. یه کم فرق داره با کتابش و ورژن‌های تلویزیونی قبلی‌اش، ولی جذاب و جالب بود. یه چیزایی توش فرق داشت. مدرن شده بود و بعضی از دغدغه‌های امروزی زنان رو گنجونده بودن توی اون داستان. بعد اینکه روایتی واقع‌گرایانه‌تر از زندگی آنه رو به تصویر کشیدن. هم تلخی داشت و هم شادی.
در کل ما راضی بودیم. :)
پاسخ:
دقیقا همین که میان ماجرای اصلی رو مدرن میکنن خوشم نمیاد :))
همون سبک قدیمی و سنتی ش رو دوست دارم :))
امیلی در نیو مون....جسته گریخته از فیلمش یادم مونده.بیشتر این یادمه که امیلی موهاش شلخته بود🤔🤔
پاسخ:
ظاهرا فیلمه زیاد جذاب نبوده که همه سیاهی ازش یادمونه😑
البته نسخه‌های تلویزیونی قبلی‌اش تقریباً وفادار بودن به متن کتاب. :)
اقتباس دقیق به اندازه‌ی کافی ازش شده. به نظر من این یکی هم خوب بود. :)
پاسخ:
چه عالی :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">