مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

این فضای غمزده و ساکت

چهارشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۸، ۰۲:۲۱ ق.ظ

راستش چون سرگرمی های خیلی کمی دارم،

تنها وقت گذرونی م وبلاگ خوندنه.

کاشکی مثل 10 سال پیش، هر بار وقتی صفحه ی وبلاگ رو باز می کردم، کلی مطلب جدید برای خوندن بود.

اینستاگرام و کانال و... باعث شده وبلاگ نویسی کمرنگ بشه.

بلاگرهای موفق دیروز، اینستاگرامرای امروزی هستن

اما این کجا و اون کجا.

قبل ها وبلاگ زیپ و زیگ زاگ رو میخوندم. که بعد دیگه ننوشت. حتی تو اینستاگرام هم کمرنگ شد. (صاحب گالری سینز)

از وبلاگ های دیگه، پیچ و مهره بود که طرفدارش بودم. الان اینستاگرامر هستن (و صاحب سایت رنگی رنگی)، آخرین باری که اینستا بودم، روسیه بودن، نمی دونم موفق شدن برن آلمان یا خیر.

وبلاگ دیگه ای که میخوندم، ما در اروپا بود. یکهو تصمیم گرفت دیگه ننویسه.

و خیلی از وبلاگ های دیگه که هر بار با دیدن پستاشون چشام برق میزد.

 

الان هر بار که به زور یکی پست میذاره، دلم میگیره از این همه رخوت.

کاشکی فضای وبلاگ نویسی دوباره پر رنگ و قوی بشه. حتی اگه روزمره نویسی ساده ست.

 

+چندین روز پیش، اون عکس گوشه ی وبلاگ، عکس واضحی از خودم گذاشته بودم که بعد از چند ساعت برداشتمش.

حس کردم شاید بهتره وبلاگ، وبلاگ بمونه.

همون حس غریب و ناآشنا، که طرف رو نه دیدی و نه میشناسی، اما زندگیش برات جذابیت داره...

نظرات  (۶)

۲۷ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۳۷ لیانا وزیری

من هم پیچ و مهره رو دنبال میکنم تو اینستا.ولی نمیدونستم صاحب سایت رنگی رنگی هم هستن.چه جالب...

آره الان یکی دو ماهی میشه رفتن برلین.زندگیشون به قدری هیجان انگیزه که تو مغز من نمیگنجه.

پاسخ:
تا جایی که من می دونم آره مال ایناست پیج رنگی رنگی..
آره واقعا زن و شوهر با هم مچ هستن و زندگیشون خیلی جالبه..
۲۷ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۲۲ مصطفا موسوی

حالا جدا از این حرفا، الان که نگاه میکنم خیلیا از اینجا واسه خودشون یه سودی حاصل کردن ولی ما همچنان دور هم الکی خوشیم:|

پاسخ:
همون خوشم نیستیم که...

دیگه خلاصه هر کسی یه روزی از فضای مجازی خداحافظی میکنه.این در انتظار هممون هست.

پاسخ:
به نظرم فقط از محیطی به محیطی دیگر تغییر فاز میدن...

جانا سخن از زبان ما می گویی...

ولی من هنوز به این محیط وفادار موندم و اسیر دنیاهای مجازی دیگه نشدم. ولی کمرنگ شدن دیگران را که می بینم یه خورده دلم میگیره. از دوستان قدیم فقط یه چندتا که به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسند باقی ماندند.

پاسخ:
آره از قدیمیا افراد زیادی نموندن...چاره چیه..

من دیدم عکستو. باید بگم آره، این حس ناشناختگی در وبلاگه که اینقدر جذابش میکنه

پیچ و مهره الان آلمانن. اما صاحب رنگی رنگی نیستنا. فک میکنم به عنوان نویسنده همکاری میکنن. منم زیپ و زیگزاگ رو خیلی سال پیشا میخوندم

پاسخ:
عه دیدی :))
آخه خود خانمه چند باری گفته بود...چون شوهرشم مهندس کامپیوتره و ...
۱۹ مهر ۹۸ ، ۱۱:۴۴ فاطمه حیدری (رضوان)

سلام 

هیچ جا مثل وبلاگ نمیشه

پاسخ:
سلام
درسته:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">