مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

نامزدی

سه شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۹، ۰۶:۰۱ ب.ظ

خلاصه نامزد رسمی شدیم.

اوووووووووف. چه روزای پر استرسی.

کرونای لعنتی.

برادر ِ آقای محترم ارتشی هست و کارش شهر دیگه ای هست. تنظیم کرده بودیم تاریخی باشه که اون وقت آف ش باشه و بتونه بیاد.

که سه روز قبل از موعد مقرر فهمیدیم که نمی تونه بیاد چون اصلا ماشین گیرش نمیاد.

دیگه چه استرس ها که نکشیدیم.

چون من آرایشگر و عکاس و ..... رو هماهنگ کرده بودم و واقعا دیگه در توانم نبود بخوام کنسل کنم.

خلاصه بنده ی خدا، سوار بر کامیون!!!!!!!!!!! خودشو رسونده به تهران، تا از تهران بتونه با اتوبوس بیاد گیلان ..............

 

از بسته بودن بازار هم دیگه نگم.

ما شانسی که آوردیم این بود که لباسامون رو قبل از مراسم خواستگاری خریده بودیم. نشون رو هم همینطور. کادوهای من رو هم خورد خورد طی این مدت گرفته بودن.

اما خب آدم یهو یادش میاد برخی چیزها. که ای وای جوراب ندارم! که چسب دوقلو احتیاجه واسه تزئین، که قرار بود شیشه ی شکسته ی میز رو تعویض کنیم، که ای وای تور برای تزئین میز کم داریم و هزار تا موضوع دیگه که بیخود و با خود پیش میومد اما دو روز آخر که منتهی میشد به جشن بازار بسته بود!!!

بخش فاجعه ش اینکه لباس های خواهرزاده هامو داده بودیم اتوشویی، بعد پس فرداش رفتیم بگیریم، بسته بود... مغازه ها از ترس پلمپ از دم بسته بودن به غیر از مواد غذایی. حالا اینکه با چه بلایی گرفتیم لباسا رو، بماند.

 

اما قسمت هیجان انگیز ماجرا اینکه ورودی شهرها رو هم بسته بودن :||||||

یعنی ورودی رشت به شهر ما پلیس گذاشته بودن و پلاک های شهرهای دیگه رو بر میگردوندن.

این اتفاق وقتی تصویب شد که فرداش بله برونه!

 

البته آقای محترم طبق معمول ریلکس بود که مشکلی نداره ما میایم، نگران نباش.

اما من داشتم سکته میکردم که این همه لباس و پذیرایی و عکاس و .... بعد بگن داماد اینا رو وسط راه پلیس برگردونده :|||||||

 

که خداروشکر هیچ مشکلی پیش نیومد و به ماشین شون گیر ندادن و راحت اومدن. اما من کلی استرس کشیدم.

 

کلا که فامیل هستیم با هم، اما به هیچکس هم اصرار نکردیم که بیان. فقط بهشون اطلاع دادیم که همچین مراسمی هست، اما اگر نیاین، به هیچ وجه ناراحت نمیشیم :)

تعداد نفرات هم فقط 5 نفر بیشتر از جمع خانواده ی اصلیمون بود.

 

به خیر و سلامتی تموم شد.

 

کمی عذاب وجدان داریم که خانواده هامون به خاطر ما کلی استرس کشیدن. دستشون درد نکنه.

 

الانم که دیگه کل جهانیان فهمیدن ما نامزد هستیم :))))

با عکس ها هم که خفه کردم همه تون رو.

دلم می خواست بیشتر بذارم، اما دیگه گفتم جلف نباشم :)))

 

 

بعد از 15 ام باید بریم دنبال کارای عقد و دست به دامن خدا بشیم تا سفارتا باز بشن!!!

 

 

خدا خودت رحمی بکن، تموم بشه این بازی مریضی در کل جهان.

 

۹۹/۰۱/۱۲

نظرات  (۷)

عشق در زمان کرونا فقط داستان نامزدی شما :))

مبارکتون باشه آی‌دا جان ^_^

ایشالا بقیه‌شم به خوشی و با استرس کمتر پیش میره :)

پاسخ:
وااااای آره واقعا :)))
دیوونه شدیم اصلا :)))
مرسی عزیزم ^_^

پس شما هم عهدتون در قرینطینگی شد 

نمی دونی ایدا وقتی عکس ها را دیدم چقدر ذوق کردم و چشمام قلبی شد 

و راستش واقعا لفظ اقای محترم درست بود :)خیلی تو عکس محترم بودند ..

ایشاالله کلی خوشبخت باشید باهم :)

پاسخ:
آره آره... خیلی سخت شد، اما همینم خدا روشکر
مرسی عزیزمممم ^_^
بهش میگم ازش تعریف کردی، کلی خوشحال میشه :)))

ببخشید ولی نگران کرونا نبودید؟!!

پاسخ:
محدودیت زمانی داریم

عشق روزهای کرونا(مثل عشق سالهای وبا)

عکسهاتون خیلی ناز بود.کلا همه چیز خیلی خوب و قشنگ به نظر میومد.انشاالله باقی کارها هم به خوبی و سلامتی و بی دردسر پیش بره آیدای عزیزم.

پاسخ:
ممنون عزیزم لطف داری
ممنونم از محبتت
انشاالله

نامزدیتون مبارک... :)

به پای هم کرونارو شکست بدید :دی

پاسخ:
انشاالله :))

سلام ایدای عزیز دل

موبارررررررک باشه خیلی خیلی.

ایشالا شروع مسیر سبزی باشه براتون.

من که اینستامو ترکوندم، قبلا فالوورت بودم انجا هم. ندیدیم این اقای محترم و مراسم جات عشق در زمان کروناتون رو. پیر بشین به پای هم.

پاسخ:
سلام
ممنون عزیزم قربونت
با دعاهای شما ^-^ 

مبارک باشه. خوشبخت بشین الهی.  :)

پاسخ:
ممنونم فاطمه ی عزیز ^-^

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">