مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

کار؟

پنجشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۲۶ ب.ظ

هفته ی گذشته اندازه ی سه روز رفتم مدرسه ی خواهرم تا در کارها بهش کمک کنم. (خواهرم معاون فناوری هست و چون تدریس انلاین شده، لپ تاپ های مدرسه به خنسی خورده بود)

دارم تجربه ی اون سه روزی که رفتم مدرسه رو پیش هم میذارم و از خودم میپرسم حاضرم دوباره کار کنم؟

جواب خیر هست.

 

فکر می کنم برای اینکه قبول کنم جایی به صورت رسمی کار کنم؛ دیگه خیلی شرایط سخت گیرانه ای داشته باشم.

 

+آره دخترم؛ بی پولی های این روزات رو با این افکار تسکین بده :|

 

۹۹/۰۶/۲۷

نظرات  (۲)

چرا؟🧐

پاسخ:
چون قبلا تجربه ی کار شرکتی دارم و تا تونستن ازم بیگاری کشیدن.
اوایل کار از ۷ صبح تا ۱۱ شب سر کار بودم باورت میشه؟ :||||| همزمان شده بود با ترم اول ارشد و پدرم در اومد رسما.
بعد جمعه ها هم تا یک سال میرفتم سر کار!
و حتی تعطیلات رسمی.
بعد که مثلا کمی شرایط بهتر شد، فقط جمعه ها بیکار بودیم که اونم تحت تهدید بود؛ و بازم تعطیلات رسمی سر کار، و ساعت کاری شد ۸ صبح تا ۶ غروب :|

دیگه وقتی میرم سر کار که خودم تعیین کنم جزییاتو!

وای چقدر سخت. تصورش سخته واقعا

پاسخ:
:دی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">