مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

دعوت به رستوران

سه شنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۸:۱۳ ق.ظ

امروز 8 صیخ دانشگاه بودم. 8.5 تا 9 میتیگ داشتیم، بعد تا 1 یکسره کار کردم و بعدش ناهار خوردم و ادریان اومد و کمی حرف زدیم. بعد دیگه 2 و خورده ای پاشدم رفتم خرید برای رژیمم.

دیگه اولیویا از امروز رسما اومد تا به پروژه های من و آدریان کمک کنه.

پنج شنبه استادم قراره ما رو ببره یه رستوران هندی. من که به فلفل حساسم. اما الان منوش رو سرج کردم، دیدم نوشته میتونی بگی برات mild بیارن.

رستورانه نزدیک دانشگاست.

خوشحالم با استادم میرم رستوران؟ هووووم. ببین خب چیز بدی که نیستو تنوعی هست. طبق تجربه ی دفعه ی پیش زیاد دیگه فرصتی نمیمونه من حرف بزنم. این بار زیاد تلاش مذبوحانه نمی کنم. غذامو میخورم و به صحبت های بقیه گوش میدم.

 

بعد از خرید تا رسیدم خونه ساعت 4 یود. به حدی خسته و کلافه بودم که بیهوش شدم از 5 تا 7.

دیگه بعدش خریدا رو مرتب کردم، 500 لیوان چایی خوردم. شام پختم و ناهار فردا رو گذاشتم.

الان باید بشینم رو امتحانم کار کنم اما واقعا حسش نیست.

فردا دوباره باید برم دانشگاه تست بگیرم.

دو هفته ی دیگه برای امتحانم فرصت دارم.

۰۱/۰۲/۲۷
آی دا

دانشگاه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">