مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

گذشته

پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۲، ۰۹:۰۴ ق.ظ

الان که این متن رو مینویسم دیگه ۳۲ ساله ام چون هفته ی پیش تولدم بود. همینطور دانشجوی سال سوم دکترا هستم که ته تابستون امتحان کاندید دکترا داره (اعضای کامیتی معلوم شدن و امروز فرم نهاییش رو پر کردم و فرستادم).

برنامه برای ماه های آتی اینطوره اگه خدا بخواد: وقتی ترم تموم بشه با پژمان میریم شیکاگو. من تا حالا شیکاگو رو ندیدم (البته کلا هم فقط به جز راچستر، بوستون و سینسیناتی رو دیدم). بعدشم احتمالا میریم ایندیانا پلیس، اما مطمین نیستم. 

بعد ته تابستون که امتحانه. بعدش اکتبر با استادم میریم ایالت Nevada برای کنفرانس.

.

این یک ماه که ترم تموم بشه احتمالا خیلی پرکاره. بعد دوباره تابستون کار کردن رو پروژه ها و همزمان رو امتحان.

خارج زندگی کردن برای خیلی ها نشون از یه زندگی مرفه و خرما بیا دهن من هست. البته این تقصیر بلاگرهای خارج نشینه. همین الان من تو خطوط بالا اسم چند تا شهرو گفتم که قند تو دل هر کسی اب میکنه اما دیگه کسی نمیدونه چقدر بدو بدو و فشار و استرس و رقابت و تلاش پشت هر یه روز نهفته ست (اینجا درسته دیگه مشکل خورد و خوراک پوشاک نیست، اما فضای رقابتی سنگینه و اگه بخوای خودتو بالا نگه داری مستلزم تلاش بالاست)

امروز استادم برای بار هزارم بهم تاکید کرد که فوق العاده ام :( و نیاز نیست اینقدر به خودم استرس وارد کنم.

وقتی کسی ازم تعریف میکنه من بیشتر حالم بد میشه و هی فکر میکنم اگه روزی افت کنم چی (البته میدونم این از کجای زندگی گذشته ام نشات میگیره... اون ماه های سیاه تو دوران لیسانس که منو خونه نشین کرد و باعث افت تحصیلی شدیدم شد و تبدیلم کرده بود به یه دختر چاق و افسرده... یه دختر بدبخت که یهو نمی تونست راه بره و دستاش حتی نمی تونست یه شکلات باز کنه یا خودکار دست بگیره......)

تروماهای روحی آدما هیچوقت خوب میشه؟ مشاور و قرص و دارو میتونه بهترش کنه؟ من بعید بدونم.

ظاهرا خوشحال و موفق و زیبام، اما درونم از گذشته زخم خورده، زخم هایی که بعیده هیچ وقت کاملا خوب بشه. من هیچ وقت نتونستم از گذشته عبور کنم.

۰۲/۰۱/۲۴
آی دا

غم

نظرات  (۱)

😢

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">