مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

سنگ

شنبه, ۲۸ مرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۱۸ ب.ظ

هیج کس اندازه ی من سهل انگار نیست و به بدنش ظلم نمیکنه، اما خب این تجربه م رو مینویسم شاید به درد کسی خورد.

من زیادی چای میخورم و ایتکه مدام بخوام برم بث روم طبیعیه. اما تو ماه می تو سفر شیکاگو اینقدر این قضیه برام اذیت کننده شد که دیگه بعضی روزای سفر کوفتم شد (اینجا تو به راحتی توالت عمومی پیدا نمیکنی).

سه ماه از قضیه حدودا گذشت تا سه چهار هفته ی پیش که درد و سوزش و ناراحتی شدید تو دستشویی بروز پیدا کرد. گفتم خب چیزی نیست طبیعیه، برای خانما پیش میاد. سعی کردم با خوردن ناپروکسن و ادویل دردو و ناراحتیم رو کاهش بدم.

یه ذره گذشت، نه تنها تکرر ادرار و درد و سوزش و حال بدم کمتر نشد، بلکه دردهای شدید پهلو بهش اضافه شد. گفتم خب این دیگه عفونت مجاری ادراری هست احتمالا و دارم میمیرم و باید برم دکتر.

رفتم دکتر نوبت گرفتم و زودترین نوبتی که داد دو هفته ی آینده ش بود. منت و خواهش قایده نداشت، بهم گفتم اگه بخوای میتونی 8 صبخ بیای بشینی و walk in کنی، تا کی حالا نوبتت بشه. که من این کارو نکردم، گفتم حالا عفونتم کسی رو اونقدر نکشته پس تحمل میکنم.

تو همین فاصله نه تنها پهلوی چپم داشت میترکید از درد، پهلوی راستمم بهش اضافه شد. دیگه عملا شلوار پوشیدن برام دردناک بود و هر روز زندگیمو تو دلم گریه میکردم.

حالا جالب اینجاست نه تنها هر روز 8 صیح میرفتم دانشگاه، بلکه همینطوری لب دریا و سینما هم میرفتم چون آیدای آشغال درونم میگقت خودتو لوس نکن چیزیت نیست طبیعیه.

خلاصه شب ها حالت تب و لرز داشتم و روزها کمی بهتر بودم.

تا اینکه هفته ی گذشته، درد پهلوم هام یهو کم شد، اما سوزش ادرار همچنان بود.

بله هنوز نوبت دکترم نرسیده بود.

تا که دیروز رفتم دکتر و فهمیدم احتمالا سنگ دفع کردم :| کلیه ی عزیزم واسه خودش سنگ ساخته که بیکار نمونده باشه.

دکتر مطمین نبود کامل دفع شده یا حالا هنوز بازم چیزی هست. یه سری دارو نوشت و سی تی اسکن. شنبه ی آینده نوبت سی تی گرفتم ببینم بازم سنگی کلوخه ای چیزی تولید کردم یا نه.

همین جمله ی زحر آور آب باید زیاد بخوری رو شنیدم از دکتر.

من خیلی خیلی درد کشیدم. درد پهلوم وحشتناک بود. الان که بهش فکر میکنم دلم برای خودم میسوزه.

الان درد پهلو آنچنان ندارم و خوبم.

ایشالا جواب سی تی خوب باشه. 

دیگه همین.

ایشالا خدا بزنه تو سرم بیشتر مراقب خودم باشم. یعنی دیگه زده دیگه.

 

۰۲/۰۵/۲۸

نظرات  (۲)

وای عزیزم درد سنگ کلیه یکی از سخت‌ترین دردهاست چجوری تحملش کردی 🥺 امیدوارم سنگ دیگه‌ای نمونده باشه و حالت زودی خوب شه. خیلی ناراحت شدم :( مراقب خودت باش کلی ❤️🥺

پاسخ:
آره خیلی سخت بود :( الان خوبم خداروشکر... مرسی عزیزم

مواظب خودت باش 💋 ما دلمون پیش شماستا😊

پاسخ:
مرسی عزیزم ^_^

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">