مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سفر ویزا» ثبت شده است

خب.

روزای شلوغ پلوغیه.

ما حدودا 21 روز پاکستان بودیم و شنبه ی گذشته برگشتیم ایران.

حیف که این روزا فرصت نمیشه که براتون بگم پاکستان چقدر خوب بود و چه مردم نازنینی داره.

اسلام آباد یه شهر مدرن و پیشرفته هست با فول امکانات رفاهی.

از انواع برندهای معتبر نایکی و آدیداس و لویی ویتون و ..... در مال های اونجا شعبه دارند.

انواع رستوران هایی که ما در کشور خودمون به دلایل واضح نداریمشون اونجا چندین تا شعبه دارند مثل برگر کینگ و KFC و مک دونالد و .... .

شبکه نت فلیکس و کانال های یوتیوب آزادن و اینترنت سرعت بالایی داره و ما در مدتی که اونجا بودیم به راحتی به فیلم و کلیپ و هر چیزی که اراده می کردیم دسترسی داشتیم.

مردمش تا حد خیلی خوبی انگلیسی بلدن و به راحتی و سریع انگلیسی حرف میزنند حتی بقال و فروشنده و راننده تاکسیشون.

بسیار زیاد مردم منصفی هستند و هیچ وقت حس نکردیم میخوان ازمون پول بیشتری بگیرند یا سرمون کلاه بذارن.

مردم بسیار مهربان و با مسئولیتی که هر بار ازشون کمک یا راهنمایی خواستیم، بهمون کمک کردن و تا خیالشون جمع نمیشد که کارمون انجام شده بی خیال نمی شدن.

همه تا حد خوبی ماسک میزدند و فاصله اجتماعی رو رعایت می کردند با اینکه به اون شکل هراس از کرونا احساس نمی شد. در واقع فقط قوانین رو تا حد زیادی رعایت می کردند و دیگه نگران نبودند. مثلا هییییییچ رستورانی داخل راه نمی داد و حتما باید در فضای باز می نشستیم برای غذا خوردن.

ما در مدت اقامتمون در اسلام آباد اصلا حس نکردیم کسی دید بدی بهمون داره با اینکه از سبک لباس پوشیدنمون کاملا مشخص بود خارجی هستیم.

 

 

وقتی که سفر دوبی بهم خورد چون مقامات اماراتی یکهو تصمیم گرفتن به دانشجویان ایرانی ویزای توریستی ندن؛ من شدیدا ناراحت بودم و وقتی فهمیدم قراره یه سفر طولانی مدت به پاکستان داشته باشیم، واقعا گیج و مبهوت بودم. ولی وقتی که پام رسید به اسلام آباد، واقعا از طرز فکر قبلیم شرمنده و ناراحت شدم.

راستش فکر میکنم یه قومیت ستیزی و مردم ستیزی خاصی در رگ و ریشه ی اکثر ما ایرانی ها هست که خودمون رو برتر می دونیم در حالی که ممکنه از خیلی جهات عقب هم باشیم. البته گناهی هم نداریم چون به خاطر شرایط موجود دسترسی هامون کمه و فقط چهار دیواری اطراف رو می بینیم.

من خیلی خوشحالم که سفر پاکستان پیش اومد. چون در شرایط عادی من هیچ وقت با وجود ارمنستان و ترکیه و دوبی، با توجه به طرز فکر قبلیم پاکستان رو انتخاب نمی کردم.

اما این توفیق اجباری باعث شد جهان بینیم خیلی متفاوت بشه و به قولی آدم پخته تری بشم.

 

+ ما دو سه روز بعد از مصاحبه هم موندیم و بعد برگشتیم ایران. مصاحبه خوب بود. فکر میکنم یه مدت طول میکشه تا با ایمیل خبرمون کنن برگردیم پاکستان تا ویزا رو بزنن رو پاسپورتمون. 

 

+ واقعا توصیه می کنم اگه قصد اپلای دارین، کشورهای اروپایی و استرالیا و کانادایی بهترین گزینه ها برای اپلای هستند به چند دلیل. اول اینکه به جز کانادا بقیه شون داخل ایران سفارت دارند و شما ضرر مالی و روحی و جانی و فکری نمی دین تا برسین به سفارت اون کشور. دلیل بعدی اینکه میزان استرس و روانی شدنتون خیلی کمتره. دلیل بعدی اینکه آقا نکنین این کارو. نهایت ریسکتون کانادا باشه که البته تبدیل به خونه ی خاله هم شده و خیلی راحت تر از کشورای دیگه ویزای کار و ویزای دانشجویی و ...... میده و کلا مصاحبه ی چندانی نداره و فقط شما میرین یه سلام احوالپرسی با سفارتش میکنین میاین بیرون.

من از تصمیمی که گرفتم پشیمون نیستم و ناشکری هم نمی کنم اما واقعا میزان فرسودگیم رو با چشم میبینیم. از خطوط رو صورتم. از خواب های پریشونم. از نگرانی زیادی که بابت هزینه های کمرشکن دادیم.

درسته که این میزان سختی که ما کشیدیم به خاطر شرایط کرونا چندیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین برابر شد؛ اما تو حالت نرمال هم اپلای کردن به یونایتد استیت خیلی سخت تر از جاهای دیگه ست.

 

این پست طولانی شد و در مورد بقیه ی نقطه نظرات گران بهام بعدا می نویسم :دی

۳ نظر ۱۳ دی ۹۹ ، ۱۹:۳۲
آی دا

وقتایی که زبان می خونم حس بهتری نسبت به خودم دارم.

دفعه ی پیش مشکلم رو تلفظا بود و حرف زدنم مخلوطی از بریتیش و امریکن. در واقع اینقدر همه ی اسکیلا بودم که دیگه دقت به تلفظ رو گذاشته ی بودم اخر لیست.

این بار تا حد امکان هر کلمه ای تلفظ امریکن رو چک می کنم و سعی می کنم رو نکاتی مثل فرق v و w  یا t هایی که مثل d  تلفظ می شه و .... و اینا دقت کنم.

 

از پروفسور ب خواستم بهم ریسرچ پلن بده. تو ریسرچ پلن استاد یا دپارتمان توضیح میدن که این دانشجو در طی 5 سال قراره چه کارهایی بکنه و وظایفش چیه. همینطور توضیح می ده که به تکنولوژی حساس مثل انرژی و هسته ای و نفت و .... دسترسی نداره.

 

تو ریسرچ پلن گفته بود که خودشم قبلا مهندس شیمی بوده ^_^ و الان به یه مهندس شیمی که هم برنامه نویسی بدونه هم کار آزمایشگاهی کرده باشه احتیاج داره.

 

 

دیگه اینکه دیروز با پژمان رفتیم یه مقدار وسایل بهداشتی برای سفر خریدم. الکل و دستمال کاغذی و پد و ژل بهداشتی و ..... .

وسایل خوراکی هم هفته ی آخر میگیریم.

حس می کنم چمدونم کوچیکه برای یه سفر حداقل 17 روزه.

چون به فرض مثال یه روز در میون هم آدم بخواد بره دور بزنه و عکس بگیره، حداقل 8 دست لباس بیرون احتیاجه. آیا خیلی بده که من اینقدر به لباس فکر میکنم؟ تا حالا بیشترین مقداری که مسافرت بودم 7 روزه بوده، بابت همین هیچ سنسی ندارم مسافرت 17 روزه چجوریه.

 

هنوز بلیط نخریدیم و هتل رزرو نکردیم.

 

 

 

۴ نظر ۱۱ آبان ۹۹ ، ۱۳:۳۱
آی دا