مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

هزار نفر در من

جمعه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۴۴ ق.ظ

امروز که دیدم حالم خوب شده،

دست به کار شدم حلوا پختم و غروب که برادرم میخواست بره دنبال مادرم، همراهش رفتم روستا و خیرات دادم.

چند تا پیش دستی وی آی پی هم کنار گذاشته بودم که اگه اقوام نزدیک اومده باشن، بدم بهشون.

خاله م و خانواده ش بودن، یک پیش دستی بهشون تعلق گرفت.

الان خاله م زنگ زد و گفت که خیلی خوشمزه بوده. خوشحال شدم!

خاله م سال ها دبیر بوده و بعد سال ها مدیر مدرسه و الان معاونه. خیلی تو کارش دقیق ه و خب خیلی هم سخت گیر. گاهی فکر میکنم این درجه از جدی بودنم از خاله و البته مادرم بهم رسیده باشه.

از وقتی که خوندن کتاب امیلی رو شروع کردم، مدام به خصوصیات اخلاقی م و اینکه کدوم بخش چهره م به کسی رفته یا کدوم اخلاقم به کدوم نسب میرسه، فکر می کنم.

خیلی جالبه که هممون مخلوطی از آبا و اجدادمون هستیم.

تا جایی که کشفیاتم بهم نشون دادن:

چهره م بیشتر به خانواده ی پدری و خب کمی هم به خانواده مادری کشیده. مثلا رنگ پوست و رنگ چشم و پهنای ابرو سمت پدر، اما فر موها! حالت بینی و فرم لبم مثل مادرم شده.


از طرفی اخلاق تندم که زود جوش میارم و سریع هم میبخشم مثل عمه م شده. دستپخت خوبم مثل مادر و عمه م.

یه دخترعمو هم دارم که همه چی خیلی زود بهش بر میخوره و قهر میکنه. احتمالا در این قضیه باهاش مشترکم. ولی نمی دونم به کی رفتیم!

دقت به جزئیات و لذت بردن از چیزهای کوچیک اخلاق پدرم بوده.

جدیت و مداومت در کار و تلاش رو از خانواده ی مادری به ارث بردم. تاریخ نشون میده خانواده ی پدری بیشتر ترجیح دادن فرجی بشه تا پیشرفتی کنن.

کاشکی پدر بزرگ ها و مادربزرگ هامو و حتی مادر و پدرهاشونو از نزدیک می دیدم که بیشتر بفهمم شبیه اونا شدم یا نه.

خب...

همینا.. تا کشفیات بعدی خدا یار و نگهدارتان..

شما بیشتر کدوم سمتی کشیدین؟ از خودتون راضی هستین؟





نظرات  (۷)

چه کشفیات جالبی کردی! من تا حالا بیشتر به این دقت کرده بودم که عیب و ایرادا و ژن بیماری‌ها رو از کدوم طرف گرفتم :دی
پاسخ:
ای بابا دنبال چیزای خوب بگرد:))
از نظر قیافه و اخلاق بیشتر به بابام رفتم.
مثل بابام زود صمیمی می‌شم، مثل بابام ولخرجم یکم، خیلی سخاوتمندم.
از نظر دستپخت هم عمه‌هام هم مامانم دستپخت شون عالیه، خب منم به هر دو طرف رفتم:)
 خواهرم می‌گه صدات کپی دختر عمه ات هستش. و حتی مدل حرف زدنت.
هیکلم به مادر پدرم رفته، قد بلند و کشیده با پاهایی بلند شبیه بک لک :)
بعضی از خصوصیت های خواهر زاده هامم به من رفته خوشبختانه :)
پاسخ:
چه عالی که پاهات بلنده ^-^
دخترای قدبلند میتونن انتخابای قشنگ تری تو لباس داشته باشن^-^
۱۰ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۴۳ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
خصوصیات اخلاقیم ترکیبی از پدر و مادرم هست:-)
قیافه هم معمولا به من میگن نه شبیه باباتی و نه شبیه مامانت:|
پاسخ:
احتمالا شبیه پدربزرگ مادربزرگت شدی :))
من به بابام رفتم بیشتر:دی

پاسخ:
آره دخترا معمولا به باباشون میرن :دی
۱۰ خرداد ۹۸ ، ۱۹:۰۰ مصطفا موسوی
من دیگه بین اقوام آواره باشم اخلاقمو چک کنم. صد در صد به بابام کشیدم :))
پاسخ:
و فکر کنم راضی هم هستی
۱۰ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۲۴ مصطفا موسوی
زیاد درگیرش نیستم. دیگه حالا همینم که هستم
البته بیشتر که فکر کردم دیدم توی بعضی چیزا بهش نرفتم. مثلا بابام خیلی فامیل دوست بود ولی من نخ. یا قدش بلند بود من نه. خیلی فعال بود ولی من نه زیاد. در کل بهتر از من بود:))
پاسخ:
خب بله
کاملا هم که شبیه کسی نمیشیم
اخلاقم کپی پدرمه
قیافم 70 درصد مادرم(به جز بلندی پلک ها که....پدر و عموم و دختر عموم و من)
پاسخ:
چه باحال :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">