مستقر در ماه

مستقر در ماه

من ایمان دارم که هیچ تلاشی بی نتیجه نمی مونه :)

یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه می روی… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی بازوهایت آنقدر خسته اند که توان گارد گرفتن نداری… یک راند دیگر مبارزه کن وقتی که خون از دماغت جاریست و چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار تمام شود… یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش شخصی که تنها یک راند دیگر مبارزه می کند هرگز شکست نخواهد خورد.
محمدعلی کلی

بایگانی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مترجم آی دا» ثبت شده است

این روزها چیکار میکنم؟

برای یه سایت ورد پرسی مطلب میذارم. انگیزه م از شروعش چی بود؟ که بفهمم سئو یعنی چی.

مبلغش خیلی کمه. یعنی خیلی خیلی کم. اما بیشتر برای برطرف کردن کنجکاوی رفتم ببینم چجوریه، و خب؛ الان دیگه میدونم سئو یعنی چی و چجوری باید انجامش داد!

 

دیگه چیکار میکنم؟

برای پیج غذام محتوا درست می کنم! کاری که خیلی وقت بود دلم می خواست انجام بدم. فکر میکنم بعد از سال ها کار نکردن با فتوشاپ، چیزای بدی هم از آب درنیومده باشن..

 

دیگه؟

دارم فکر میکنم که یه پروژه ی ترجمه ی فارسی به انگلیسی رو بپذیرم یا نه.

 راستش چون نگرانم کیفیت کار خوب نشه، تا حالا برعکس قبول نکردم.

دیشب یه پاراگرافش رو انجام دادم و فکر میکنم بدک هم نشد.

 

دیگه همین. شما چه خبرا؟ با من حرف بزنین!

 

 

۳ نظر ۲۰ بهمن ۹۸ ، ۱۳:۴۲
آی دا

ازونجایی که واقعا با این سایت های فریلنسری حال نکردم، تصمیم گرفتم به حرف شما گوش بدم مستقل کار کنم :|

علاوه بر اینکه درصد زیادی از سهم رو خودشون برمیدارن، خیلی برام سخت تحمل همچین شرایطی: مثلا من قیمت پروژه رو میدم 200، یه از خدا بی خبر میاد میده 199 :| بعد پروژه رو می گیره! بعد دوباره من میام مینیمم قیمت میدم، کسی که 500 تا تک تومن از بیشتر گفته این بار اون پروژه رو میگیره :/ هیچ مشخص نیست روال چجوریه!

وضعیتیه خلاصه :))))

خلاصه.

اگه دوست داشتین این عکسو تو گروه های دانشجویی بذارین، شاید اینطوری اوضاع بهتر شد :)

 

 

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۴۳
آی دا

هیچ وقت مترجمی رو دوست نداشتم.

راستش کلماتم نمیاد. یعنی متن رو میخونم حالیمم میشه اما معادل فارسی پیدا کردنش و تایپ کردنش رو حوصله م نمیکشه.

اما بعضی مواقع آدم ناگزیره.

جمعه ی پیش سرچ کردم استخدام مترجم. اولین سایتی که اومد، رزومه بارگذاری کردم. فرداش بهم زنگ زدن. از شرکتش بود، دختر گفت نرخ فلان قدر قبول میکنی؟ گفتم تماس میگیرم. تماس گرفتم گفتم اوکی منتها من تا سه شنبه نیستم. اون گفت باشه پس الان برات سه تا مقاله ارسال میکنم، برگشتی انجام بده. گفتم پرداخت به چه صورته؟ سکوت کرد :| احتمالا خوشش نیومد. اما من حقم بود بدونم. خلاصه تته پته کرد و قطع کرد.

منم خوشم نیومد پیگیر بشم. چون اصلا از روال کارشون خوشم نیومده بود.

تا که امروز، دوباره از گوگل یه دارالترجمه پیدا کردم.

این همه چیش خیلی خوب و اصولی بود.

اولش یه آزمون دادم که بخش لغاتش تقریبا مثل لغات GRE بود اما صورت سوالا خیلی ساده تر بود. گرامرش هم کلا ساده بود.

یک ساعت و نیم آزمونش طول کشید و با نمره ی بالایی قبول شدم.

بعد مرحله ی بعدی داشت. که باید متن ترجمه می کردیم. توی تایم محدود.

اون آزمونم دادم(مربوط به متون عمومی).

دو ساعت پیش اس ام اس اومد که تبریک میگیم قبول شدین حالا می تونین پروژه بردارین.

 

کلا نمی صرفه. چون مثلا اگه قیمت پروژه ای 222 هزار تومن باشه، به تو فقط 140 هزار تومن می رسه.

 

اما در هر حال، برای منی که طاقت بیکاری رو ندارم، نمی خوام جایی به صورت دائم مشغول بشم  و به پول هم احتیاج دارم، آب باریکه ی خوبیه.

 

امشب برای بخش شیمی هم آزمون دادم که احتمالا جوابش فردا بیاد. هر چقدر تو بخش های بیشتری آدم بتونه آزمون بده و قبول بشه، شانس اینکه بیشتر پروژه برداره بیشتره.

 

کسب و کار جدیدم پررونق!

۶ نظر ۰۴ بهمن ۹۸ ، ۰۰:۵۵
آی دا

خلاصه باید خوشبین بود.

خوبی وضعیت من اینه که از هر دو طرف منفعته.

روز زن از سمت آقای محترم (البته امسال داداشمم بهم هدیه ی روز زن داد)؛ و روز دختر هم از سمت خانواده و احتمالا مجددا آقای محترم هدیه می گیرم :|

منم فعلا پا رو پا انداختم و از هر دو طرف سود می کنم :]


+زنداداشم برام یه لیوان گل گلی، ازینا که خودش چای و دمنوش دم میاره گرفته. نمی دونم تزئینیه یا واقعا کار میکنه. فعلا دلم نیومده استفاده ش کنم.

+روز دختر مبارک دخترا :)

۸ نظر ۱۲ تیر ۹۸ ، ۱۱:۲۵
آی دا